پرمیوم|اپلیکیشن موبایل|دیکشنری

Langeek

جدول برترین‌ها

حالت شب

شروع به یادگیری

اصطلاحات

دستور زبان

اپلیکیشن موبایل پرمیوم دیکشنری

pattern

واژگان برای IELTS Academic (نمره 6-7) - حالت‌های عاطفی مثبت

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به حالت‌های عاطفی مثبت را که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

مرور

فلش‌کارت‌ها

املای کلمه

آزمون

شروع یادگیری

Vocabulary for Academic IELTS (6-7)

[صفت]

filled with great pleasure or joy

راضی, شادمان

راضی, شادمان

Ex: They were delighted by the stunning view from the mountaintop.آنها از منظره خیره‌کننده از قله کوه **خوشحال** شدند.

بستن

[صفت]

feeling intense excitement or pleasure

هیجان‌زده

هیجان‌زده

Ex: The audience was thrilled by the breathtaking performance of the acrobats at the circus.تماشاگران از اجرای نفس‌گیر بندبازان در سیرک **هیجان‌زده** شدند.

بستن

[صفت]

satisfied and happy with one's current situation

راضی, خشنود

راضی, خشنود

Ex: He felt content with his decision to pursue his passion rather than chasing wealth and fame.

بستن

[صفت]

experiencing extreme happiness or great delight

بسیار خوشحال

بسیار خوشحال

Ex: The parents were overjoyed to see their child graduate from college.والدین از دیدن فرزندشان که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد، **بسیار خوشحال** بودند.

بستن

[صفت]

full of enjoyment and happiness

شاد

شاد

Ex: She wore a merry smile as she greeted everyone at the party .او با **شادمانی** به همه در مهمانی سلام کرد.

بستن

[صفت]

full of happiness and optimism

شاد

شاد

Ex: She wore a cheery expression as she shared good news with her friends .او با چهره‌ای **شاد** خبرهای خوب را با دوستانش در میان گذاشت.

بستن

[صفت]

uncontrollably excited or happy

هیجان‌زده

هیجان‌زده

بستن

[صفت]

full of energy, enthusiasm, and lively spirit

خوش‌ذوق

خوش‌ذوق

Ex: Starting the day with a cup of coffee helped bring a zestful energy to the morning routine .شروع روز با یک فنجان قهوه به آوردن انرژی **پرنشاط** به برنامه صبحگاهی کمک کرد.

بستن

[صفت]

intensely interested or fascinated by something

مجذوب, مسحور

مجذوب, مسحور

Ex: As the magician performed astonishing tricks, the children sat captivated, their eyes wide with wonder.همانطور که شعبده باز حرکات حیرت انگیزی انجام می داد، بچه ها **مفتون** نشسته بودند، چشمانشان از تعجب گشاده شده بود.

بستن

[صفت]

expressing enthusiastic praise or admiration, often characterized by warmth and positivity

مشتاق

مشتاق

Ex: The project proposal was met with glowing approval from the committee due to its thorough research and innovative approach.پیشنهاد پروژه با **تأیید درخشان** از سوی کمیته به دلیل تحقیق جامع و رویکرد نوآورانه آن مواجه شد.

بستن

[صفت]

having a lively, energetic, or enthusiastic nature

پرانرژی

پرانرژی

Ex: Her spirited personality and positive attitude made her a joy to be around .شخصیت **پرانرژی** و نگرش مثبت او، بودن در اطرافش را لذتبخش می‌کرد.

بستن

[صفت]

feeling pleased or satisfied

خوشحال

خوشحال

Ex: Standing in front of the finished artwork , the artist felt a gratified sense of accomplishment .ایستاده در مقابل اثر هنری تمام شده، هنرمند احساس **راضی کننده**ی دستاورد را حس کرد.

بستن

[صفت]

experiencing or expressing extreme happiness

مسرور, شادمان

مسرور, شادمان

Ex: The surprise birthday party left Emily jubilant, surrounded by friends and family expressing their love and good wishes .مهمانی تولد غافلگیرانه امیلی را **شادمان** گذاشت، درحالی که توسط دوستان و خانواده‌ای که عشق و آرزوهای خوبشان را بیان می‌کردند احاطه شده بود.

بستن

[صفت]

feeling intense excitement and happiness

مسرور, سرخوش

مسرور, سرخوش

Ex: The euphoric energy of the music festival filled the air , creating an atmosphere of celebration and joy .انرژی **سرخوشانه** فستیوال موسیقی هوا را پر کرد و فضایی از جشن و شادی ایجاد کرد.

بستن

[صفت]

having a relaxed, worry-free nature

بی‌خیال, سبک‌بار

بی‌خیال, سبک‌بار

Ex: They spent a carefree summer traveling across Europe .آنها تابستانی **بی‌دغدغه** را با سفر در سراسر اروپا گذراندند.

بستن

[صفت]

experiencing a lack of disturbance, worry, or anxiety

آرام

آرام

Ex: The soothing music created an atmosphere of calm, leaving the listeners untroubled by their worries.موسیقی آرامش‌بخش فضایی از آرامش ایجاد کرد، که شنوندگان را **آسوده‌خاطر** از نگرانی‌هایشان گذاشت.

بستن

[صفت]

feeling free from worry, stress, or anxiety after a challenging or difficult situation

تسکین یافته (از درد یا غم)

تسکین یافته (از درد یا غم)

Ex: He was relieved to have his car fixed after it broke down on the highway.او **آسوده خاطر** بود که ماشینش بعد از خراب شدن در بزرگراه تعمیر شد.

بستن

[صفت]

having recieved reassurance, consolation, or given a sense of support and ease

رهایی‌یافته (از پریشانی)

رهایی‌یافته (از پریشانی)

Ex: The comforted patient exhibited a noticeable improvement in mood after receiving encouraging news from the doctor .بیمار **تسلی‌داده‌شده** پس از دریافت اخبار دلگرم‌کننده از پزشک، بهبود قابل‌توجهی در خلق‌وخو نشان داد.

بستن

[صفت]

experiencing a sense of happiness, peace, or satisfaction

راضی

راضی

Ex: In the quiet moments of reflection, she felt contented with the simple joys of life.در لحظات آرام تأمل، او از شادی‌های ساده زندگی **راضی** بود.

بستن

[صفت]

full of life and energy

سرزنده, پرنشاط

سرزنده, پرنشاط

Ex: Her vivacious energy brightened up the whole room .انرژی **پر جنب و جوش** او تمام اتاق را روشن کرد.

بستن

[صفت]

cheerful and free of concern or anxiety

آسوده‌خاطر

آسوده‌خاطر

Ex: The light-hearted melody of the song brought smiles to the faces of everyone in the room .ملودی **سبکبال** آهنگ لبخند را به چهره همه در اتاق آورد.

بستن

واژگان برای IELTS Academic (نمره 6-7)

دانلود اپلیکشن LanGeek