کتاب 'سلوشنز' مبتدی - واحد 3 - 3H

در اینجا واژگان از واحد 3 - 3H در کتاب Solutions Elementary را پیدا خواهید کرد، مانند "لوازم جانبی"، "کمربند"، "عینک آفتابی" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'سلوشنز' مبتدی
bracelet [اسم]
اجرا کردن

دست‌بند

Ex: The bracelet jingles softly as she moves her hand .

دستبند به آرامی صدا می‌دهد وقتی که او دستش را حرکت می‌دهد.

headphones [اسم]
اجرا کردن

هدفون

Ex: The sound quality of these wireless headphones is exceptional , providing a truly immersive listening experience .

کیفیت صدای این هدفون‌های بی‌سیم استثنایی است، تجربه‌ای واقعاً غوطه‌ورکننده از شنیدن ارائه می‌دهد.

sunglasses [اسم]
اجرا کردن

عینک آفتابی

Ex: She wore her sunglasses to protect her eyes from the bright sun .

او عینک آفتابی خود را زد تا چشمانش را از نور خورشید درخشان محافظت کند.

wallet [اسم]
اجرا کردن

کیف پول

Ex: She found a lost wallet on the street and returned it to its owner .

او یک کیف پول گمشده را در خیابان پیدا کرد و آن را به صاحبش بازگرداند.

accessory [اسم]
اجرا کردن

اکسسوری

Ex: Sunglasses are a popular accessory for protecting your eyes from the sun .

عینک‌های آفتابی یک اکسسوری محبوب برای محافظت از چشم‌ها در برابر آفتاب هستند.

belt [اسم]
اجرا کردن

کمربند

Ex: He forgot his belt , so his trousers kept sliding down .

او کمربند خود را فراموش کرد، بنابراین شلوارش مدام پایین می‌لغزید.

earring [اسم]
اجرا کردن

گوشواره

Ex: She wore a pair of beautiful diamond earrings to the party .

او یک جفت گوشواره الماس زیبا به مهمانی پوشید.

glove [اسم]
اجرا کردن

دستکش

Ex:

او یک جفت دستکش لاستیکی را برای کارهای نظافتی به سبد خرید پرتاب کرد.

necklace [اسم]
اجرا کردن

گردن‌بند

Ex: The necklace had a beautiful pearl hanging from the chain .

گردنبند مرواریدی زیبا داشت که از زنجیر آویزان بود.

purse [اسم]
اجرا کردن

کیف (زنانه)

Ex: She placed her purse on the chair next to her at the restaurant .

او کیف دستی خود را روی صندلی کنارش در رستوران گذاشت.

ring [اسم]
اجرا کردن

انگشتر

Ex: She received a sparkling diamond ring as an engagement gift .

او یک حلقه الماس درخشان به عنوان هدیه نامزدی دریافت کرد.

watch [اسم]
اجرا کردن

ساعت مچی

Ex: My friend collects vintage watches from different eras .

دوست من ساعت‌های قدیمی از دوره‌های مختلف را جمع‌آوری می‌کند.