افعال مربوط به موضوعات کنش‌های انسانی - افعال مرتبط با تجارت

در اینجا شما برخی از افعال انگلیسی مربوط به تجارت مانند "معامله"، "معامله کردن" و "حراج" را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
افعال مربوط به موضوعات کنش‌های انسانی
to trade [فعل]
اجرا کردن

خریدوفروش کردن

Ex: Online platforms are actively trading a variety of products .

پلتفرم‌های آنلاین به طور فعال در حال معامله انواع محصولات هستند.

to deal [فعل]
اجرا کردن

خرید و فروش کردن

Ex: He deals exclusively in antiques .

او به طور انحصاری در عتیقه‌جات معامله می‌کند.

to import [فعل]
اجرا کردن

وارد کردن

Ex: The technology sector relies on importing electronic components for device production .

بخش فناوری به واردات قطعات الکترونیکی برای تولید دستگاه‌ها متکی است.

to export [فعل]
اجرا کردن

صادر کردن

Ex: Technology companies frequently export electronic devices to various countries .

شرکت‌های فناوری اغلب دستگاه‌های الکترونیکی را به کشورهای مختلف صادر می‌کنند.

to finance [فعل]
اجرا کردن

سرمایه‌گذاری کردن

Ex: Venture capitalists are actively financing innovative startups in the technology sector .

سرمایه‌گذاران خطرپذیر به طور فعال استارت‌آپ‌های نوآورانه در بخش فناوری را تأمین مالی می‌کنند.

اجرا کردن

سرمایه گذاری کردن

Ex: Companies may choose to capitalize expansion projects using a combination of funds from shareholders and borrowed capital .

شرکت‌ها ممکن است انتخاب کنند که پروژه‌های توسعه را با استفاده از ترکیبی از منابع سهامداران و سرمایه قرض‌گرفته شده تأمین مالی کنند.

to monetize [فعل]
اجرا کردن

پول سازی کردن

Ex: In times of economic instability , countries may decide to monetize a more stable currency .

در زمان‌های بی‌ثباتی اقتصادی، کشورها ممکن است تصمیم بگیرند که یک ارز پایدارتر را پول رایج کنند.

to bid [فعل]
اجرا کردن

قیمت پیشنهاد دادن (در مزایده)

Ex: The buyer bid for several vintage cars , but only won one of the auctions .

خریدار برای چندین ماشین قدیمی پیشنهاد قیمت داد، اما فقط یکی از مزایده‌ها را برد.

to auction [فعل]
اجرا کردن

حراج کردن

Ex: The charity organization decided to auction celebrity memorabilia to raise funds .

سازمان خیریه تصمیم گرفت یادگاری‌های افراد مشهور را به مزایده بگذارد تا برای جمع‌آوری کمک‌های مالی.

to tax [فعل]
اجرا کردن

مالیات وضع کردن

Ex: The government may choose to tax specific goods or services , such as cigarettes or luxury items .

دولت ممکن است انتخاب کند که کالاها یا خدمات خاصی مانند سیگار یا اقلام لوکس را مالیات بدهد.

to insure [فعل]
اجرا کردن

بیمه کردن

Ex: Individuals are actively insuring their health for financial security .

افراد به طور فعال سلامت خود را برای امنیت مالی بیمه می‌کنند.

to leverage [فعل]
اجرا کردن

با رهن سرمایه جور کردن

Ex: Real estate developers often leverage loans to acquire properties and take advantage of market opportunities .

توسعه‌دهندگان املاک و مستغلات اغلب از وام‌ها برای خرید املاک و استفاده از فرصت‌های بازار استفاده می‌کنند.

to market [فعل]
اجرا کردن

بازاریابی کردن

Ex: Over the years , industries have successfully marketed various products for consumer satisfaction .

در طول سال‌ها، صنایع با موفقیت محصولات مختلفی را برای رضایت مصرف‌کننده بازاریابی کرده‌اند.

اجرا کردن

تبلیغ کردن

Ex: The restaurant strategically advertised its special deals to attract more patrons .

رستوران به طور استراتژیک پیشنهادهای ویژه خود را تبلیغ کرد تا مشتریان بیشتری جذب کند.

اجرا کردن

ضمانت (مالی) کردن

Ex: The university has recently underwritten scholarship programs to support students .

دانشگاه اخیراً برنامه‌های بورسیه را برای حمایت از دانشجویان تضمین کرده است.

to bankroll [فعل]
اجرا کردن

تامین مالی کردن

Ex: The production company is currently bankrolling the development of a new television series .

شرکت تولید در حال حاضر تامین مالی توسعه یک سریال تلویزیونی جدید را بر عهده دارد.