واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - قیدهای حالت

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به قیدهای شیوه را که برای آزمون عمومی آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
smoothly [قید]
اجرا کردن

بدون مشکل

Ex: The software update installed smoothly , with no errors .

به‌روزرسانی نرم‌افزار به راحتی و بدون خطا نصب شد.

eagerly [قید]
اجرا کردن

مشتاقانه

Ex: Fans eagerly bought tickets the moment they went on sale .

طرفداران با اشتیاق بلیط‌ها را در لحظه‌ای که به فروش رفت خریداری کردند.

cautiously [قید]
اجرا کردن

به شیوه‌ای بسیار محتاطانه

Ex: The driver cautiously navigated the icy road .

راننده با احتیاط در جاده یخی رانندگی کرد.

confidently [قید]
اجرا کردن

بااطمینان

Ex: The athlete confidently crossed the finish line first .

ورزشکار با اطمینان اولین نفری بود که از خط پایان عبور کرد.

calmly [قید]
اجرا کردن

به‌آرامی

Ex: The doctor calmly reassured the worried patient .

دکتر با آرامش بیمار نگران را اطمینان داد.

excitedly [قید]
اجرا کردن

باهیجان

Ex: He excitedly waved at his friend across the room .

او با هیجان به دوستش آن طرف اتاق دست تکان داد.

patiently [قید]
اجرا کردن

صبورانه

Ex: They endured the power outage patiently , with candles and board games .

آنها قطعی برق را با صبر و شکیبایی با شمع‌ها و بازی‌های رومیزی تحمل کردند.

اجرا کردن

بااشتیاق

Ex: The crowd applauded enthusiastically as the speaker delivered an inspiring speech .

جمعیت با اشتیاق کف زدند در حالی که سخنران یک سخنرانی الهام‌بخش ایراد می‌کرد.

tenderly [قید]
اجرا کردن

باملایمت

Ex: The teacher tenderly encouraged the shy student to speak .

معلم با مهربانی دانش‌آموز خجالتی را تشویق کرد تا صحبت کند.

skillfully [قید]
اجرا کردن

به‌طرز ماهرانه‌ای

Ex: He skillfully defused the tense situation with humor .

او با شوخ‌طبعی موقعیت تنش‌آلود را ماهرانه خنثی کرد.

boldly [قید]
اجرا کردن

به نحو بسیار جسورانه‌ای

Ex: He boldly stood up to the bully who was harassing his friend .

او با شجاعت در برابر قلدری که دوستش را آزار می‌داد ایستاد.

nervously [قید]
اجرا کردن

مضطربانه

Ex: The audience waited nervously for the curtain to rise .

تماشاگران با عصبانیت منتظر بالا رفتن پرده بودند.

playfully [قید]
اجرا کردن

بازیگوشانه

Ex: The kitten batted at the string playfully .

بچه گربه به ریسمان بازیگوشانه ضربه زد.

اجرا کردن

بامهربانی

Ex: He thoughtfully brought coffee for everyone on the team .

او با توجه برای همه در تیم قهوه آورد.

hastily [قید]
اجرا کردن

باعجله

Ex: She wrote the note hastily before leaving for the meeting .

او قبل از رفتن به جلسه یادداشت را با عجله نوشت.

anxiously [قید]
اجرا کردن

بانگرانی

Ex: He waited anxiously outside the emergency room .

او با اضطراب خارج از اتاق اورژانس منتظر ماند.

lazily [قید]
اجرا کردن

باتنبلی

Ex: He lazily watched others do the hard work .

او تنبلانه تماشا می‌کرد که دیگران کار سخت را انجام می‌دهند.

bravely [قید]
اجرا کردن

شجاعانه

Ex: She bravely continued to walk despite the pain .

او با وجود درد شجاعانه به راه رفتن ادامه داد.

decisively [قید]
اجرا کردن

باقاطعیت

Ex: He decisively chose the best option for the project .

او قطعی‌ترین گزینه را برای پروژه انتخاب کرد.

rashly [قید]
اجرا کردن

عجولانه

Ex: The driver rashly ignored the traffic signals , leading to a near collision at the intersection .

راننده بی‌پروا چراغ‌های راهنمایی را نادیده گرفت، که منجر به یک برخورد نزدیک در تقاطع شد.

awkwardly [قید]
اجرا کردن

به‌طرز ناجور

Ex: She stumbled awkwardly on the ice , trying to regain her footing .

او به‌طور ناشیانه روی یخ لیز خورد، سعی می‌کرد تعادلش را دوباره به دست آورد.

rapidly [قید]
اجرا کردن

به‌سرعت

Ex: Advances in medicine are occurring rapidly .

پیشرفت‌ها در پزشکی به سرعت در حال وقوع است.

roughly [قید]
اجرا کردن

بدون توجه به جزئیات

Ex: The carpenter sanded the edges roughly , giving the wooden table a weathered and aged look .

نجار لبه‌ها را تقریباً سنباده زد، که به میز چوبی ظاهری فرسوده و قدیمی داد.

creatively [قید]
اجرا کردن

خلاقانه

Ex: The chef cooked creatively , experimenting with flavors to create innovative dishes .

آشپز خلاقانه آشپزی کرد، با طعم‌ها آزمایش کرد تا غذاهای نوآورانه ایجاد کند.

randomly [قید]
اجرا کردن

به‌طور اتفاقی

Ex: The students were assigned seats randomly in the classroom .

به دانش‌آموزان صندلی‌هایی به صورت تصادفی در کلاس اختصاص داده شد.

اجرا کردن

به شیوه‌ای طعنه‌آمیز

Ex: The student sarcastically praised the confusing instructions .

دانش آموز با طعنه از دستورالعمل های گیج کننده تعریف کرد.

innocently [قید]
اجرا کردن

ساده‌لوحانه

Ex: The tourists innocently wandered into a restricted area .

گردشگران بی‌گناهانه به یک منطقه محدود شده سرگردان شدند.

faithfully [قید]
اجرا کردن

صادقانه

Ex: The servant waited faithfully for his master 's return .

خدمتکار وفادارانه منتظر بازگشت اربابش بود.

اجرا کردن

با بی‌وفایی

Ex: He unfaithfully cheated on the exam by using unauthorized materials during the test .

او بی وفایی در امتحان تقلب کرد با استفاده از مواد غیرمجاز در طول آزمون.

rudely [قید]
اجرا کردن

بی‌ادبانه

Ex: They rudely pushed past everyone in the queue .

آنها بی‌ادبانه از کنار همه در صف رد شدند.

اجرا کردن

بی‌رحمانه

Ex: He sadistically prolonged the punishment beyond what was necessary .

او به طور سادیستی مجازات را فراتر از آنچه لازم بود طولانی کرد.

joyfully [قید]
اجرا کردن

باخوشحالی

Ex: She laughed joyfully when she heard the good news .

او با خوشحالی خندید وقتی خبر خوب را شنید.

اجرا کردن

با شور و شوق

Ex: They passionately supported the movement for equality .

آنها با اشتیاق از جنبش برابری حمایت کردند.

vaguely [قید]
اجرا کردن

به‌طور مبهم

Ex: The outline of the mountain range appeared vaguely on the distant horizon .

طرح کلی رشته کوه به طور مبهم در افق دور نمایان شد.

graciously [قید]
اجرا کردن

بامهربانی

Ex: The actress graciously signed autographs for the entire crowd after the show .

بازیگر مهربانانه برای تمام جمعیت بعد از نمایش امضا کرد.

اجرا کردن

به‌طور مداوم

Ex: She persistently advocated for environmental conservation .

او پافشاری برای حفاظت از محیط زیست کرد.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی