واژگان برای IELTS General (نمره 8-9) - افکار و تصمیمات

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به افکار و تصمیمات را که برای آزمون IELTS General Training ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 8-9)
to surmise [فعل]
اجرا کردن

حدس زدن

Ex: Seeing the dark clouds , they surmised that rain was likely , even though the weather forecast had indicated otherwise .

با دیدن ابرهای تیره، آنها حدس زدند که باران احتمالاً می‌بارد، هرچند پیش‌بینی هوا خلاف آن را نشان داده بود.

اجرا کردن

عمیقاً به چیزی فکر کردن

Ex: The group mulled over the problem for hours before they came up with a solution .

گروه برای ساعت‌ها به دقت فکر کردند درباره مشکل قبل از اینکه به راه‌حلی برسند.

to reckon [فعل]
اجرا کردن

گمان کردن

Ex: The chef could reckon the amount of seasoning needed for the recipe with years of culinary experience .

آشپز می‌توانست با سال‌ها تجربه آشپزی مقدار ادویه مورد نیاز برای دستور غذا را تخمین بزند.

to ruminate [فعل]
اجرا کردن

عمیق به چیزی فکر کردن

Ex: They ruminate on past mistakes to avoid repeating them .

آن‌ها بر روی اشتباهات گذشته تأمل می‌کنند تا از تکرار آن‌ها جلوگیری کنند.

to cogitate [فعل]
اجرا کردن

فکر کردن

Ex: When faced with a challenging problem , it 's beneficial to cogitate before seeking a solution .

وقتی با یک مشکل چالش‌برانگیز مواجه می‌شوید، تفکر عمیق قبل از جستجوی راه‌حل مفید است.

to relive [فعل]
اجرا کردن

چیزی را دوباره تجربه کردن

Ex: The actor 's performance was so convincing that the audience felt they could relive the character 's experiences .

اجرای بازیگر آنقدر متقاعدکننده بود که تماشاگران احساس کردند می‌توانند تجربیات شخصیت را دوباره زندگی کنند.

to retain [فعل]
اجرا کردن

در ذهن داشتن

Ex: To succeed in language learning , it 's important to practice regularly to retain vocabulary and grammar rules .

برای موفقیت در یادگیری زبان، مهم است که به طور منظم تمرین کنید تا واژگان و قواعد دستور زبان را به خاطر بسپارید.

اجرا کردن

گذشته را به میان آوردن

Ex:

جلسه درمانی به طور غیرمنتظره‌ای احساسات سرکوب شده از دوران کودکی را بیرون کشید.

to spurn [فعل]
اجرا کردن

رد کردن

Ex: The artist chose to spurn conventional norms , creating a unique and controversial masterpiece .

هنرمند تصمیم گرفت هنجارهای متعارف را رد کند، و در نتیجه شاهکاری منحصر به فرد و جنجالی خلق کرد.

to refute [فعل]
اجرا کردن

خلاف چیزی را اثبات کردن

Ex: We are refuting the misconceptions about our product .

ما در حال رد تصورات نادرست درباره محصولمان هستیم.

to rebuff [فعل]
اجرا کردن

رد کردن

Ex: The team captain rebuffed the suggestion to change the game strategy .

کاپیتان تیم پیشنهاد تغییر استراتژی بازی را رد کرد.

to opine [فعل]
اجرا کردن

حدس زدن

Ex: Critics may opine that the artist 's work challenges traditional notions of beauty .

منتقدان ممکن است اعتقاد داشته باشند که کار هنرمند مفاهیم سنتی زیبایی را به چالش می‌کشد.

to propound [فعل]
اجرا کردن

مطرح کردن

Ex: The candidate propounded his vision for the future of the country during the campaign speech .

نامزد، دیدگاه خود را برای آینده کشور در سخنرانی کمپین مطرح کرد.