واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - خوردن و نوشیدن

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به خوردن و آشامیدن را که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
to quaff [فعل]
اجرا کردن

سر کشیدن (نوشیدنی)

Ex: In the cozy cafe , customers quaffed steaming mugs of coffee , enjoying the aromatic and comforting beverage .

در کافه دنج، مشتریان فنجان‌های بخارده قهوه را با ولع نوشیدند، از نوشیدنی معطر و آرامش‌بخش لذت بردند.

to imbibe [فعل]
اجرا کردن

نوشیدن

Ex: Last night , the revelers imbibed a selection of fine wines and spirits at the upscale event .

دیشب، میهمانان نوشیدند از انتخاب شراب‌ها و نوشیدنی‌های روح‌افزای در مراسم لوکس.

to chug [فعل]
اجرا کردن

سر کشیدن

Ex: At the party , they played a game where participants had to chug a mug of beer without stopping .

در مهمانی، آنها بازی کردند که در آن شرکت‌کنندگان باید یک لیوان آبجو را بدون توقف سر می‌کشیدند.

to partake [فعل]
اجرا کردن

*میل کردن

Ex:

مراسم عروسی به مهمانان اجازه داد تا در یک بوفه مجلل شرکت کنند و از انواع غذاها لذت ببرند.

to tuck in [فعل]
اجرا کردن

با اشتیاق و اشتها خوردن

Ex: The family gathered around the dinner table , eager to tuck in to the delicious homemade lasagna that filled the air with its savory aroma .

خانواده دور میز شام جمع شدند، مشتاق برای با اشتها خوردن لازانیای خوشمزه خانگی که هوا را با عطر دلپذیرش پر کرده بود.

to wolf [فعل]
اجرا کردن

بلعیدن

Ex: The enthusiastic foodie could n't help but wolf the gourmet burger with delight at the trendy restaurant .

خوراک‌شناس مشتاق نتوانست از بلعیدن با لذت برگر گورمه در رستوران شیک خودداری کند.

to swig [فعل]
اجرا کردن

به یک‌باره نوشیدن

Ex: The traveler , parched from the journey , swigged from a bottle of water upon reaching the destination .

مسافر، که از سفر تشنه شده بود، با رسیدن به مقصد از یک بطری آب جرعه‌ای نوشید.

to gorge [فعل]
اجرا کردن

پرخوری کردن

Ex: In the aftermath of the successful harvest , the community came together to gorge on a bountiful harvest feast .

پس از برداشت موفق، جامعه برای پرخوری در یک ضیافت برداشت فراوان گرد هم آمدند.

to lap up [فعل]
اجرا کردن

قلپ قلپ خوردن

Ex: The elderly cat , with a gentle purr , slowly lapped up water from its dish .

گربه پیر، با خرخر ملایم، به آرامی آب را از ظرفش لیس می‌زد.

to nosh [فعل]
اجرا کردن

میان وعده سبک خوردن

Ex: While waiting for the train , travelers would nosh on grab-and-go sandwiches and salads from the station cafe .

در حالی که منتظر قطار بودند، مسافران از کافه ایستگاه ساندویچ و سالادهای آماده می‌خوردند.

to crunch [فعل]
اجرا کردن

قرچ قرچ خوردن

Ex: She crunched the hard candy in her mouth , savoring the flavor .

او آبنبات سفت را در دهانش خرد کرد، از طعم آن لذت برد.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت