کتاب 'تاپ ناچ' 3A - واحد 3 - درس 2

در اینجا واژگان از واحد 3 - درس 2 در کتاب درسی Top Notch 3A را پیدا خواهید کرد، مانند "خشک شویی"، "طولانی کردن"، "گزارش"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'تاپ ناچ' 3A
اجرا کردن

خشک‌شویی کردن

Ex:

من برای از بین بردن لکه‌های زمستانی، کتم را خشک‌شویی کردم.

suit [اسم]
اجرا کردن

کت‌شلوار

Ex: She needs to iron her suit before the important meeting .

او باید کت و شلوار خود را قبل از جلسه مهم اتو کند.

to repair [فعل]
اجرا کردن

تعمیر کردن

Ex: The mechanic will repair my car 's engine tomorrow .

مکانیک فردا موتور ماشین من را تعمیر خواهد کرد.

shoe [اسم]
اجرا کردن

کفش

Ex: She picked up her baby 's shoes and put them on before going outside .

او کفشهای کودکش را برداشت و قبل از بیرون رفتن آنها را پوشید.

to frame [فعل]
اجرا کردن

قاب گرفتن

Ex: He wanted to frame the certificate of achievement and display it prominently on the office wall .

او می‌خواست گواهی دستاورد را قاب کند و آن را به طور برجسته روی دیوار دفتر نمایش دهد.

picture [اسم]
اجرا کردن

عکس

Ex: Digital cameras allow you to instantly view and share your pictures .

دوربین‌های دیجیتال به شما امکان می‌دهند که عکسهای خود را فوراً مشاهده و به اشتراک بگذارید.

to deliver [فعل]
اجرا کردن

تحویل دادن

Ex: The postman delivered a registered letter to my office .

پستچی یک نامه سفارشی به دفتر من تحویل داد.

package [اسم]
اجرا کردن

بسته

Ex: The delivery driver dropped off the package at the front door .

راننده تحویل بسته را جلوی درب انداخت.

to lengthen [فعل]
اجرا کردن

طولانی‌ کردن

Ex: The tailor recommended lengthening the trousers to ensure they reached the proper hemline .

خیاط توصیه کرد که شلوار را بلندتر کنید تا مطمئن شوید که به خط دامن مناسب می‌رسد.

to shorten [فعل]
اجرا کردن

کوتاه کردن

Ex: She shortened the dress to make it fit better .

او لباس را کوتاه کرد تا بهتر اندازه شود.

skirt [اسم]
اجرا کردن

دامن

Ex: The skirt has a zipper at the back for easy wearing .

دامن در پشت خود زیپ دارد تا پوشیدن آن آسان باشد.

to print [فعل]
اجرا کردن

چاپ کردن

Ex: The government agency printed pamphlets to distribute information about public health initiatives .

سازمان دولتی بروشورهایی را چاپ کرد تا اطلاعاتی درباره ابتکارات سلامت عمومی توزیع کند.

sign [اسم]
اجرا کردن

تابلو

Ex: She saw a sign advertising the sale on the storefront .

او یک تابلو تبلیغاتی فروش روی نمای فروشگاه دید.

to copy [فعل]
اجرا کردن

کپی کردن

Ex: The clerk copied the application form .

منشی فرم درخواست را کپی کرد.

report [اسم]
اجرا کردن

گزارش (کتبی)

Ex: The police officer wrote up a report detailing the incident that occurred earlier that evening .

مامور پلیس یک گزارش نوشت که حادثه ای را که عصر آن روز اتفاق افتاده بود به تفصیل شرح می داد.