کتاب 'تاپ ناچ' 3A - واحد 2 - درس 1

در اینجا واژگان از واحد 2 - درس 1 در کتاب درسی Top Notch 3A را پیدا خواهید کرد، مانند "علائم"، "حالت تهوع"، "خس خس" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'تاپ ناچ' 3A
symptom [اسم]
اجرا کردن

نشانه (بیماری)

Ex: The rash on his skin was a clear symptom of an allergic reaction .

جوش روی پوست او یک علامت واضح از واکنش آلرژیک بود.

dizzy [صفت]
اجرا کردن

دچار سرگیجه

Ex: Vertigo can make individuals feel dizzy as if the room is spinning around them .

سرگیجه می‌تواند باعث شود افراد احساس سرگیجه کنند گویی اتاق به دور آنها می‌چرخد.

nauseous [صفت]
اجرا کردن

با حالت تهوع

Ex: The roller coaster 's twists and turns left many passengers feeling nauseous .

پیچ‌وخم‌های ترن هوایی بسیاری از مسافران را دل‌آشوبه کرد.

weak [صفت]
اجرا کردن

ضعیف

Ex: He pointed to a weak section in the wall that needed reinforcement .

او به بخش ضعیف در دیوار اشاره کرد که نیاز به تقویت داشت.

short of breath [عبارت]
اجرا کردن

از نفس افتادن

Ex: Feeling short of breath can be a sign of an underlying health condition .
to vomit [فعل]
اجرا کردن

بالا آوردن

Ex: After the roller coaster ride , some people vomited due to motion sickness .

بعد از سواری ترن هوایی، برخی از افراد به دلیل بیماری حرکت استفراغ کردند.

to cough [فعل]
اجرا کردن

سرفه کردن

Ex: She was coughing so much that she had to leave the room .

او آنقدر سرفه می‌کرد که مجبور شد اتاق را ترک کند.

to sneeze [فعل]
اجرا کردن

عطسه کردن

Ex: She began to sneeze due to the dust in the room .

او به خاطر گرد و غبار در اتاق شروع به عطسه کرد.

to wheeze [فعل]
اجرا کردن

خس‌خس کردن

Ex: The asthmatic patient is currently wheezing due to a trigger in the environment .

بیمار مبتلا به آسم در حال حاضر به دلیل یک محرک در محیط خس خس می‌کند.

pain [اسم]
اجرا کردن

درد

Ex: The doctor asked where the pain was located .

پزشک پرسید که درد در کجا قرار دارد.

chest [اسم]
اجرا کردن

سینه

Ex: She placed her hand over her chest and felt her heartbeat .

او دستش را روی سینه‌اش گذاشت و ضربان قلبش را احساس کرد.

hip [اسم]
اجرا کردن

مفصل ران

Ex: The jeans fit perfectly around his hips , providing both comfort and style .

شلوار جین به طور کامل دور کمر او می‌نشیند، که هم راحتی و هم استایل را فراهم می‌کند.

rib [اسم]
اجرا کردن

دنده (کالبدشناسی)

Ex: He broke a rib while skiing down the slope and had to be airlifted to the hospital .

او در حال اسکی از شیب یک دنده شکست و مجبور شد با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل شود.

stomach [اسم]
اجرا کردن

معده

Ex: She felt a rumble in her stomach , indicating that she was hungry .

او در شکم خود احساس غرغر کرد، که نشان می‌داد گرسنه است.