a set of two matching items that are designed to be used together or regarded as one
جفت
او یک جفت جدید گوشواره خرید تا با لباس شبش ست شود.
در اینجا واژگان از واحد 3 - بخش 3 در کتاب درسی Interchange Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "گواهی"، "پریز"، "جذاب"، و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
a set of two matching items that are designed to be used together or regarded as one
جفت
او یک جفت جدید گوشواره خرید تا با لباس شبش ست شود.
a stated amount of money offered to purchase something, often in competitive settings
پیشنهاد (قیمت)
پیشنهاد 500 دلاری او گلدان عتیقه را برد.
used to show uncertainty or hesitation
شاید
او ممکن است به ساحل برود اگر هوا بهتر شود، شاید حتی یک پیک نیک بیاورد.
known by a lot of people
مشهور
خواننده معروف در مقابل جمعیتی که بلیطهایشان تمام شده بود در ورزشگاه اجرا کرد.
an animal such as a dog or cat that we keep and care for at home
حیوان خانگی
در فروشگاه حیوانات خانگی، میتوانید انواع مختلفی از حیوانات خانگی مانند پرندگان، جوندگان و خزندگان را پیدا کنید.
with little or no noise
ساکت
کتابخانه ساکت بود، با تنها صدای ورق خوردن صفحات.
to tightly fill or block a hole with something
درپوش گذاشتن
برای جلوگیری از جریان هوا، او مجبور شد شکافهای قاب پنجره را مسدود کند.
at all times, without any exceptions
همیشه
قطار همیشه در ساعت شلوغی پر ازدحام است.
used to politely answer someone who thanks us
خواهش میکنم
to want or choose one person or thing instead of another because of liking them more
ترجیح دادن
او ترجیح میدهد لباس آبی را برای مهمانی بپوشد چون رنگ مورد علاقهاش است.
to feel that someone or something is good, enjoyable, or interesting
دوست داشتن
او احساس عجله را دوست ندارد.
having more of a good quality
بهتر
با فناوری ارتقا یافته، گوشی هوشمند جدید دوربین بهتری نسبت به مدل قبلی خود دارد.
providing pleasure and enjoyment
خوب
رستوران یک وعده غذایی خوب با مواد تازه سرو کرد.
having a low price
ارزان
او یک پرواز ارزان برای تعطیلاتش پیدا کرد.
above average in size or extent
بزرگ
آنها در یک خانه بزرگ زندگی میکنند.
visually pleasing in a charming way
زیبا
او در لباس ساده و شیکش زیبا به نظر میرسید.
having features or characteristics that are pleasing
جذاب
شخصیت با اعتماد به نفس و دوستانه او او را بسیار جذاب برای دیگران میکند.
liked or preferred the most among the rest that are from the same category
موردعلاقه
سرگرمی مورد علاقه او نواختن گیتار در وقت آزادش است.
remarkable or very unusual, often in a positive way
فوقالعاده
مهارتهای آشپزی سرآشپز خارقالعاده بود، که غذاهایی خوشمزه ایجاد میکرد.
to have something as for ourselves
داشتن
او در حال حاضر صاحب یک کسب و کار کوچک در مرکز شهر است.
the earth's surface where it is not under water
خشکی
هواپیما بالای زمین چرخید قبل از اینکه رویکرد نهایی خود را انجام دهد.
a part of an object, broken or cut from a larger one
تکه
او با دقت تکههای چوب را برای پیدا کردن بهترینها برای پروژهاش مرتب کرد.
to require a particular amount of money
قیمت داشتن
گوشی هوشمند جدید 500 دلار هزینه دارد، اما با ویژگیهای پیشرفته عرضه میشود.
used to introduce a statement that provides additional information or emphasizes the truth or reality of a situation
در واقع
او گفت که دیر خواهد کرد؛ در واقع، او تا مدتی پس از شروع جلسه نرسید.
an area that is empty or unoccupied and therefore available for use
فضا
هیچ فضایی روی تخته سفید برای نوشتن یادداشتهای اضافی باقی نمانده بود.
a unit used in North America and Britain for measuring land area that equals 4047 square meters or 4840 square yards
جریب (واحد اندازه گیری سطح)
یک زمین فوتبال معمولی حدود 1.5 جریب را پوشش میدهد.
to make or have an image of something in our mind
تصور کردن
چشمانت را ببند و تصور کن یک غروب زیبا بر فراز اقیانوس.
to feel upset and nervous because we think about bad things that might happen to us or our problems
نگران شدن
او تمایل دارد که درباره امتحانات آینده نگران باشد.
an official document that states one has successfully passed an exam or completed a course of study
مدرک (تحصیلی)
او پس از اتمام آموزش آنلاین یک گواهینامه دریافت کرد.
each of the twenty-four time periods that exist in a day and each time period is made up of sixty minutes
ساعت (شصت دقیقه)
من تا سه ساعت دیگر مهلت دارم، بنابراین باید سریع کار کنم.
in a calm and tolerant way, without becoming annoyed
صبورانه
او صبورانه در صف طولانی داروخانه منتظر ماند.
a piece of paper or card that shows you can do or get something, like ride on a bus or attend an event
بلیت
او بلیط خود را گم کرد و مجبور شد در باجه بلیط یک بلیط جدید بگیرد.
a protected area of land where wild animals can live without being hunted or disturbed by human activities
ذخیرهگاه طبیعی
دولت یک ذخیرهگاه برای محافظت از گونههای در معرض انقراض تأسیس کرد.
no more or no other than what is stated
تنها
من فقط یک فنجان قهوه میخواهم، لطفاً.
making us feel tired and unsatisfied because of not being interesting
خستهکننده
او شستن لباسها را کاری خستهکننده میداند.