واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - سن و ظاهر

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به سن و ظاهر را که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
charming [صفت]
اجرا کردن

جذاب

Ex: The waiter 's charming smile and friendly manner made dining at the restaurant a delightful experience .

لبخند دلنشین پیشخدمت و رفتار دوستانه‌اش، غذا خوردن در رستوران را به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل کرد.

alluring [صفت]
اجرا کردن

جذاب

Ex: Despite her understated makeup , there was an alluring radiance to her complexion that caught everyone 's eye .

علیرغم آرایش ساده‌اش، درخششی فریبنده در چهره‌اش بود که توجه همه را جلب می‌کرد.

classy [صفت]
اجرا کردن

شیک

Ex: His speech was not only eloquent but also delivered in a classy manner , earning him the audience 's admiration .

سخنرانی او نه تنها فصیح بود بلکه به روشی کلاسه ارائه شد که تحسین مخاطبان را برای او به ارمغان آورد.

fair [صفت]
اجرا کردن

زیبا

Ex: He danced with a fair lady at the ball .

او با یک بانوی زیبا در بال رقصید.

plain [صفت]
اجرا کردن

ساده و غیر جذاب

Ex: Despite being plain , he had a certain charm that others found appealing .

علیرغم معمولی بودن، او جذابیت خاصی داشت که دیگران آن را جذاب می‌یافتند.

hideous [صفت]
اجرا کردن

زشت

Ex: The villain in the movie had a hideous scar running down his face , adding to his menacing appearance .

شرور فیلم یک زخم زشت داشت که روی صورتش پایین می‌آمد و به ظاهر ترسناکش اضافه می‌کرد.

unsightly [صفت]
اجرا کردن

ناخوشایند یا غیرجذاب

Ex:

باغ زیبا بود به جز علف‌های هرز زشت که در گوشه رشد می‌کردند.

grim [صفت]
اجرا کردن

بسیار غیر جذاب

grotesque [صفت]
اجرا کردن

زشت و مضحک

Ex: The abandoned doll had a grotesque appearance , with missing limbs and cracked porcelain .

عروسک رها شده ظاهری عجیب و غریب داشت، با اندام‌های از دست رفته و چینی‌های ترک خورده.

exquisite [صفت]
اجرا کردن

چشم‌نواز

Ex: The diamond had exquisite clarity .
stunning [صفت]
اجرا کردن

خیره‌کننده

Ex: His performance was so stunning that it left the audience speechless .
elegant [صفت]
اجرا کردن

شیک

Ex: The bride looked stunning in her elegant wedding dress , radiating grace and charm as she walked down the aisle .

عروس در لباس عروسی زیبا خود خیره کننده به نظر می‌رسید، در حالی که در راهرو راه می‌رفت، از لطف و جذابیت می‌درخشید.

appealing [صفت]
اجرا کردن

جذاب

Ex:

لبخند گرم و خوش‌آمدگویی او بلافاصله او را برای هر کسی که ملاقات می‌کرد جذاب می‌کرد.

adorable [صفت]
اجرا کردن

ناز

Ex: The adorable little ducklings followed their mother closely as they waddled by the pond .

جوجه اردک‌های دوست‌داشتنی کوچک به دنبال مادرشان نزدیک برکه قدم می‌زدند.

اجرا کردن

فریبنده

Ex: His eye-catching hairstyle was the talk of the party , inspiring many to try something similar .

مدل موی چشم‌گیر او موضوع بحث مهمانی بود، که بسیاری را ترغیب کرد تا چیزی مشابه را امتحان کنند.

glamorous [صفت]
اجرا کردن

پرزرق‌وبرق

Ex: The glamorous decor of the hotel lobby exuded an air of opulence and grandeur .

دکور پرزرق و برق لابی هتل، هوایی از تجمل و عظمت را منتشر می‌کرد.

اجرا کردن

نفس‌گیر

Ex: The breathtaking speed of the roller coaster left riders exhilarated and breathless .

سرعت حیرت‌انگیز ترن هوایی سواران را هیجان‌زده و بی‌نفس گذاشت.

desirable [صفت]
اجرا کردن

جذاب (از نظر جنسی)

Ex: A desirable person often knows how to engage others with interesting conversation .

یک فرد مطلوب اغلب می‌داند چگونه دیگران را با گفتگوی جذاب درگیر کند.

infantile [صفت]
اجرا کردن

مناسب (برای کودکان)

Ex: The pediatrician 's waiting room was designed with an infantile theme to make young patients feel more at ease .

اتاق انتظار متخصص اطفال با تم کودکانه طراحی شده بود تا بیماران جوان احساس راحتی بیشتری کنند.

juvenile [صفت]
اجرا کردن

مربوط به نوجوان

Ex: He pleaded guilty to charges of juvenile vandalism for spray-painting graffiti on public property .

او به اتهام خرابکاری نوجوانی برای اسپری کردن گرافیتی روی اموال عمومی گناهکار شناخته شد.

youngish [صفت]
اجرا کردن

جوان

Ex: The youngish leaves on the tree signaled the arrival of spring .

برگ‌های نسبتاً جوان روی درخت نشانه‌ی رسیدن بهار بود.

babyish [صفت]
اجرا کردن

بچه‌گانه

Ex: The babyish innocence in her eyes melted the hearts of everyone around her .

معصومیت بچگانه در چشمانش قلب همه اطرافیانش را آب کرد.

adolescent [صفت]
اجرا کردن

دوره زمانی بین کودکی و بزرگسالی

Ex: Cognitive skills improve rapidly during the adolescent years .
grownup [صفت]
اجرا کردن

بالغ

Ex: The grownup man navigated the challenges of homeownership with diligence .

مرد بالغ با دقت چالش‌های مالکیت خانه را پشت سر گذاشت.

newborn [صفت]
اجرا کردن

تازه‌متولدشده

Ex: A photographer captured the newborn twins in an adorable portrait session .

یک عکاس دوقلوهای تازه متولد شده را در یک جلسه پرتره دوست‌داشتنی به تصویر کشید.

preschool [صفت]
اجرا کردن

مناسب (برای کودکان خردسال)

full-grown [صفت]
اجرا کردن

کاملاً بالغ

Ex: The full-grown sunflowers stood tall in the summer garden .

آفتابگردان‌های کاملاً رشد کرده در باغ تابستانی بلند ایستاده بودند.

underage [صفت]
اجرا کردن

زیر سن قانونی

Ex:

افراد زیر سن قانونی باید برای شرکت در برخی فعالیت‌ها، مانند امضای قراردادها، رضایت والدین را کسب کنند.

aging [صفت]
اجرا کردن

پیرشدن

Ex:

بازیگر پیر شونده با استعداد خود همچنان مخاطبان را تحت تأثیر قرار داد و ثابت کرد که سن از مهارت هنری نمی‌کاهد.

ageless [صفت]
اجرا کردن

بدون تغییر باقی ماندن

Ex:

رژیم مراقبت از پوست وعده داد که با به حداقل رساندن علائم قابل مشاهده پیری مانند چین و چروک و خطوط ریز، پوستی بی‌سن ارائه دهد.

angelic [صفت]
اجرا کردن

زیبا و معصوم

Ex: Her angelic behavior toward the elderly neighbors earned her admiration from the entire community .

رفتار فرشته‌وار او با همسایگان مسن‌تر، تحسین تمام جامعه را برایش به ارمغان آورد.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی