حیوانات - اسامی مرتبط با حیوانات

در اینجا برخی از اسم‌های انگلیسی مربوط به حیوانات را یاد خواهید گرفت، مانند "چهارپا"، "آفت" و "جانوران".

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
حیوانات
leash [اسم]
اجرا کردن

قلاده

Ex: Dogs must be kept on a leash in public places for safety .

سگ‌ها باید در مکان‌های عمومی برای ایمنی با تسمه نگه داشته شوند.

creature [اسم]
اجرا کردن

جانور

Ex: Biologists study the behavior and ecology of creatures in their natural habitats to better understand their roles in ecosystems and inform conservation efforts .

زیست‌شناسان رفتار و بوم‌شناسی موجودات را در زیستگاه‌های طبیعی‌شان مطالعه می‌کنند تا نقش آن‌ها در اکوسیستم‌ها را بهتر درک کنند و تلاش‌های حفاظتی را آگاه سازند.

pet [اسم]
اجرا کردن

حیوان خانگی

Ex: Mark 's pet , a colorful parrot , loves to mimic his laughter .

حیوان خانگی مارک، یک طوطی رنگارنگ، دوست دارد خنده او را تقلید کند.

animal [اسم]
اجرا کردن

حیوان

Ex: The kangaroo is a unique animal found in Australia known for its ability to hop .

کانگورو یک حیوان منحصر به فرد است که در استرالیا یافت می‌شود و به دلیل توانایی پریدنش معروف است.

beast [اسم]
اجرا کردن

حیوان (وحشی)

Ex: The beast ’s sharp claws tore through the thick foliage .

چنگال‌های تیز جانور از میان شاخ و برگ انبوه عبور کرد.

stroke [اسم]
اجرا کردن

نوازش

Ex: He rewarded the dog with a loving stroke .
mimicry [اسم]
اجرا کردن

the similarity of one animal species to another species or to elements of its environment, providing camouflage or protection from predators

Ex:
bite [اسم]
اجرا کردن

جای‌دندان

Ex: She had a bite mark on her arm from a stray cat .

او یک جای گاز روی بازویش از یک گربه ولگرد داشت.

critter [اسم]
اجرا کردن

موجود

Ex: That little critter keeps digging up my garden .

آن موجود کوچک به کندن باغچه‌ام ادامه می‌دهد.

brute [اسم]
اجرا کردن

وحشی

Ex: In the fight for survival , the brute showed no mercy .

در نبرد برای بقا، وحشی هیچ رحمی نشان نداد.

livestock [اسم]
اجرا کردن

دام

Ex: During the drought , the farmer struggled to maintain his livestock .

در طول خشکسالی، کشاورز برای حفظ دام‌هایش تلاش کرد.

fauna [اسم]
اجرا کردن

پوشش جانوری

Ex: The biologist conducted a survey of the local fauna , documenting the various species of birds , mammals , and insects inhabiting the area .

زیست‌شناس یک بررسی از جانوران محلی انجام داد و گونه‌های مختلف پرندگان، پستانداران و حشرات ساکن در منطقه را مستند کرد.

حیوانات
پستانداران عظیم‌الجثه سگ‌سانان گربه‌سانان نخستی‌سانان
شاخ‌درازان جوندگان کیسه‌داران و تک‌سوراخ‌سانان راسویان
پستانداران آبزی خرس‌ها و تنبل‌ها سایر پستانداران کوچک حیوانات اهلی
نژادهای سگ نژادهای گربه انواع سگ‌ها گاویان
نژادهای گوسفند و خوک اسب‌ها بچه‌های حیوانات صدای حیوانات
انواع حیوانات نر و ماده حیوانات اسامی جمع برای حیوانات خانه حیوانات
تولیدمثل حیوانات کالبدشناسی حیوانات (پستانداران) کالبدشناسی حیوانات (پرندگان) کالبدشناسی حیوانات (ماهی‌ها، حشرات وغیره)
پوشش حیوانات افعال مرتبط با حیوانات اسامی مرتبط با حیوانات صفات مرتبط با حیوانات
پرندگان بی‌پرواز سهره‌ها و سسک‌ها گنجشک‌سانان پرندگان شکاری
پرندگان کنارآبزی کبوتران و قمری‌ها پرندگان گرمسیری و عجیب ماهیان آب‌شیرین
ماهیان آب شور حیوانات دریایی صدف‌داران و نرم‌تنان مارها
سایر خزندگان دوزیستان کرم‌ها عنکبوتیان
زنبورها و مورچه‌ها مگس‌ها، پشه‌ها و پروانه‌ها پروانه‌ها و بیدها سوسک‌ها
ملخ‌ها و سنجاقک‌ها حشرات آفت و انگل رتبه تاکسونومیکی