استفاده از مواد و اثرات فارماکولوژیک - Alcohol

Here you will find slang for alcohol, covering casual terms for drinking, types of alcohol, and related social behaviors.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
استفاده از مواد و اثرات فارماکولوژیک
booze [اسم]
اجرا کردن

مشروب

Ex: The police officer confiscated the underage teenager 's stash of booze at the party .

افسر پلیس ذخیره نوشیدنی الکلی نوجوان زیر سن قانونی را در مهمانی توقیف کرد.

brew [اسم]
اجرا کردن

یک آبجو

Ex: He poured himself a brew before dinner .

او قبل از شام برای خودش یک آبجو ریخت.

cold one [اسم]
اجرا کردن

یک آبجو سرد

Ex:

او قبل از شام یک آبجو سرد از یخچال برداشت.

juice [اسم]
اجرا کردن

الکل

Ex: He brought a bottle of juice to the barbecue .

او یک بطری آبمیوه به باربیکیو آورد.

Fireball [اسم]
اجرا کردن

یک شات فایربال

Ex:

او یک بطری Fireball به گردهمایی آورد.

vino [اسم]
اجرا کردن

*شراب

Ex: She enjoys a glass of vino to unwind after a long day .

او از یک لیوان شراب لذت می‌برد تا بعد از یک روز طولانی آرام شود.

Henny [اسم]
اجرا کردن

هنی

Ex:

او هنی را آورد تا این مناسبت را جشن بگیرد.

to put down [فعل]
اجرا کردن

پایین انداختن

Ex: He will put down another glass of wine later .

او بعداً یک لیوان شراب دیگر را می‌نوشد.

اجرا کردن

نگه داشتن دو نوشیدنی الکلی در یک زمان

Ex:

او بعداً امشب یک آبجو و یک شات را با دو دست می‌گیرد.

to pregame [فعل]
اجرا کردن

قبل از مهمانی نوشیدن

Ex:

او بعداً پیش‌نوشی خواهد کرد تا در بار پول پس‌انداز کند.

mixology [اسم]
اجرا کردن

هنر میکسولوژی

Ex: He showed off his mixology skills at the gathering .

او مهارت‌های میکسولوژی خود را در گردهمایی به نمایش گذاشت.