کتاب 'انگلیش فایل' مقدماتی - درس 6C

در اینجا واژگان درس 6C از کتاب درسی English File Elementary را پیدا خواهید کرد، مانند "موسیقیدان"، "طبل"، "ترومپت" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'انگلیش فایل' مقدماتی
accordion [اسم]
اجرا کردن

آکاردئون

Ex: He performed a solo piece on the accordion , showcasing its versatility and expressiveness .

او یک قطعه سولو روی آکاردئون اجرا کرد که نشان دهنده تطبیق پذیری و بیانگری آن بود.

drum [اسم]
اجرا کردن

طبل

Ex: She can play various drum patterns , from rock to reggae .

او می‌تواند الگوهای مختلف درام را از راک تا رگی بنوازد.

keyboard [اسم]
اجرا کردن

اُرگ

Ex: She composed a piece for keyboard and orchestra , showcasing the instrument 's versatility .

او قطعه‌ای برای کیبورد و ارکستر تصنیف کرد که همه‌کاره بودن ساز را به نمایش می‌گذارد.

piano [اسم]
اجرا کردن

پیانو

Ex: She practices the piano every day to improve her skills .

او هر روز پیانو تمرین می‌کند تا مهارت‌هایش را بهبود بخشد.

saxophone [اسم]
اجرا کردن

ساکسوفون

Ex: The saxophone 's smooth and velvety tone blended seamlessly with the ensemble 's sound .

صدای نرم و مخملی ساکسیفون به طور بی‌عیبی با صدای گروه ترکیب شد.

trumpet [اسم]
اجرا کردن

ترومپت

Ex: The trumpet 's clear and piercing sound cut through the air during the outdoor festival .

صدای واضح و نافذ ترومپت در طول جشنواره فضای باز هوا را برید.

violin [اسم]
اجرا کردن

ویولن

Ex: They hired a violin teacher to guide them in their learning .

آن‌ها یک معلم ویولن استخدام کردند تا آن‌ها را در یادگیری راهنمایی کند.

musician [اسم]
اجرا کردن

نوازنده

Ex: The musician 's passion for music shines through in his performances .

اشتیاق موسیقیدان به موسیقی در اجراهایش می‌درخشد.

instrument [اسم]
اجرا کردن

ساز

Ex: The violin is a difficult instrument to master , but it produces beautiful sounds .

ویولن یک ساز دشوار برای تسلط است، اما صداهای زیبایی تولید می‌کند.

bass guitar [اسم]
اجرا کردن

گیتار بیس

Ex: Learning to play the bass guitar significantly improved his sense of rhythm .

یادگیری نواختن گیتار بیس به طور قابل توجهی حس ریتم او را بهبود بخشید.