ظاهر و تناسب اندام - Body Parts

Here you will find slang for body parts, covering casual, humorous, or informal ways people refer to different areas of the body.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ظاهر و تناسب اندام
noggin [اسم]
اجرا کردن

سر

Ex: He scratched his noggin , trying to remember .

او سرش را خاراند، در حالی که سعی می‌کرد به یاد بیاورد.

dome [اسم]
اجرا کردن

کله

Ex: He tapped his dome , thinking hard about the problem .

او به سرش ضربه زد، و سخت در مورد مشکل فکر می‌کرد.

mug [اسم]
اجرا کردن

صورت

Ex: He cleaned his mug before the video call .

او قبل از تماس تصویری صورتش را تمیز کرد.

trap [اسم]
اجرا کردن

دهن

Ex: Wipe the sauce off your trap before taking a photo .

سس را از روی دهانت پاک کن قبل از اینکه عکس بگیری.

peeper [اسم]
اجرا کردن

چشم

Ex: Keep your peepers on the road while driving .

چشمانت را در حین رانندگی روی جاده نگه دار.

sniffer [اسم]
اجرا کردن

بینی

Ex: Do n't touch your sniffer with dirty hands .

با دست‌های کثیف بینی خود را لمس نکنید.

mitt [اسم]
اجرا کردن

دست

Ex: She clapped her mitts in excitement .

او از هیجان دست‌هایش را به هم زد.

paw [اسم]
اجرا کردن

چنگال

Ex: She smacked the table with her paw accidentally .

او به طور تصادفی با پنجه اش به میز کوبید.

gun [اسم]
اجرا کردن

بازوهای عضلانی

Ex: Dude 's guns are so big , his sleeves can barely stretch .
pipe [اسم]
اجرا کردن

عضله دوسر

Ex: Dude 's pipes are insane ; ca n't wait to see them flexed .

pipes آن پسر دیوانه‌کننده است؛ نمی‌توانم صبر کنم تا ببینمشان خم می‌شوند.

gripper [اسم]
اجرا کردن

پا

Ex:

آن کفش‌ها به درستی به پاهای من نمی‌خورند.

meat hook [اسم]
اجرا کردن

قلاب های گوشتی

Ex: Her meat hooks are strong enough to carry all the groceries .
beer belly [اسم]
اجرا کردن

شکم‌گنده (به‌خاطر خوردن آبجوی زیاد)

Ex: Many dads develop a beer belly over time .

بسیاری از پدران با گذشت زمان شکم آبجویی پیدا می‌کنند.

backside [اسم]
اجرا کردن

ماتحت

Ex: She patted her friend on the backside as they joked around .

او در حالی که شوخی می‌کردند، دوستش را روی کپل زد.

booty [اسم]
اجرا کردن

کپل

Ex: They laughed as they watched their friend wiggle his booty on the dance floor .

آنها خندیدند در حالی که دوستشان را تماشا می‌کردند که کونش را روی زمین رقص تکان می‌داد.

donk [اسم]
اجرا کردن

باسن بزرگ

Ex:

آن حرکت رقص کون او را برجسته کرد.

cake [اسم]
اجرا کردن

کون

Ex: That workout really toned my cakes .

آن تمرین واقعاً باسن مرا سفت کرد.

dog [اسم]
اجرا کردن

پاها

Ex: He 's got sore dogs from hiking all day .

او از پیاده‌روی تمام روز پاهای دردناکی دارد.

stem [اسم]
اجرا کردن

پاها

Ex: Do n't trip over your own stems !

روی پاهای خودت زمین نخور!