ظاهر و تناسب اندام - Muscle & Form

Here you will find slang related to muscle and body form, highlighting terms used to describe strength, physique, and physical shape.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ظاهر و تناسب اندام
physique [اسم]
اجرا کردن

فیزیک بدنی

Ex: He adjusted his posture to show off his physique .

او وضعیت خود را تنظیم کرد تا فیزیک بدنی خود را به نمایش بگذارد.

brickhouse [اسم]
اجرا کردن

یک فرد عضلانی

Ex:

او سخت کار کرد تا در طول سال‌ها به یک brickhouse تبدیل شود.

gains [اسم]
اجرا کردن

پیشرفت

Ex:

آنها با یک وعده غذایی سالم از دستاوردهای خود جشن گرفتند.

swole [صفت]
اجرا کردن

بزرگ‌هیکل و عضله‌ای

Ex: His friends could n't believe how swole he had gotten since they last saw him , his muscles bulging through his shirt

دوستانش نمی‌توانستند باور کنند که او چقدر عضلانی شده است از آخرین باری که او را دیده بودند، ماهیچه‌هایش از زیر پیراهنش برآمده بود.

shredded [صفت]
اجرا کردن

تعریف شده

Ex: His abs are so shredded they look sculpted .

عضلات شکمش آنقدر برش‌خورده است که به نظر حکاکی شده می‌آید.

ripped [صفت]
اجرا کردن

عضله‌ای

Ex:

آن مبارز عضلانی است و برای مسابقه آماده است.

jacked [صفت]
اجرا کردن

عضلانی

Ex:

بازوهای عضلانی او حتی در آن پیراهن جا نمی‌شوند.

cut [صفت]
اجرا کردن

تعریف شده

Ex:

بدن کات او در باشگاه توجه‌ها را جلب می‌کرد.

natty [صفت]
اجرا کردن

طبیعی

Ex:

ناتی بودن به معنای تمرکز بر سلامت بلندمدت است.

abbed [صفت]
اجرا کردن

دارای عضلات شکم قابل مشاهده

Ex:

او لاغر، عضلانی و با شکم‌شش‌تکه در حد کمال است.

Dorito body [اسم]
اجرا کردن

بدن دوریتو

Ex:

شانه‌های پهن و کمر باریک به او آن ظاهر بدن دوریتو را می‌دهد.

اجرا کردن

مامان عضلانی

Ex:

شبکه‌های اجتماعی پر از ماهی مامان است که روال‌های خود را نشان می‌دهند.

اجرا کردن

دستاوردهای تازه‌کار

Ex:

همه در باشگاه متوجه پیشرفت‌های تازه‌کار او می‌شوند.

stacked [صفت]
اجرا کردن

عضلانی

Ex: His stacked physique impressed everyone at the gym .

اندام عضلانی او همه را در باشگاه تحت تأثیر قرار داد.