ظاهر و تناسب اندام - Fashion & Style

Here you will find slang about fashion and style, reflecting trends, clothing, and how people express themselves through their appearance.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ظاهر و تناسب اندام
threads [اسم]
اجرا کردن

لباس

Ex: She always rocks vintage threads from thrift stores .
steez [اسم]
اجرا کردن

سبک طبیعی و جذابیت

Ex:

همه steez او را روی اسکیت‌برد تحسین می‌کنند.

fit [اسم]
اجرا کردن

لباس

Ex: I need a new fit for the concert .

من به یک استایل جدید برای کنسرت نیاز دارم.

fit check [اسم]
اجرا کردن

بررسی لباس

Ex:

گروه برای یک fit check سریع در لابی توقف کرد.

drip [اسم]
اجرا کردن

استایل

Ex: Everyone at the party complimented his drip .

همه در مهمانی از استایل او تعریف کردند.

grill [اسم]
اجرا کردن

گریل

Ex: His grill caught the light and sparkled .

گریل او نور را گرفت و درخشید.

ice [اسم]
اجرا کردن

الماس‌ها

Ex: The rapper 's wrists were stacked with ice .

مچ‌های رپر با یخ پوشیده شده بود.

icy [صفت]
اجرا کردن

کریستالی

Ex: He stays icy no matter the occasion .

او بدون توجه به مناسبت یخی باقی می‌ماند.

gear [اسم]
اجرا کردن

لباس

Ex: I need some new gear for the festival this weekend .

من به کمی لباس جدید برای جشنواره این آخر هفته نیاز دارم.

fly gear [اسم]
اجرا کردن

لباس چشمگیر

Ex:

تجهیزات جذاب او در هر کجا که می‌رفت توجه‌ها را جلب می‌کرد.

sauce [اسم]
اجرا کردن

سبک

Ex: His rap performance was full of sauce .

اجرای رپ او پر از sauce بود.

swag [اسم]
اجرا کردن

استایل

Ex: His swag is unmatched on the basketball court .

سواگ او در زمین بسکتبال بی‌نظیر است.

preppy [صفت]
اجرا کردن

مثل بچه‌پولدار مدرسه

Ex: She adopted a preppy look with a cardigan and pearl necklace .

او یک ظاهر پریپی با یک کاردیگان و گردنبند مروارید به خود گرفت.

laced [صفت]
اجرا کردن

شیک پوش

Ex:

آن استایل کاملاً لِیسد است.

to rock [فعل]
اجرا کردن

با استایل پوشیدن

Ex: They rocked matching outfits for the concert .

آنها برای کنسرت لباس‌های هماهنگ را راک کردند.

اجرا کردن

آراستن

Ex:

من دوست دارم کفش‌های کتانی خود را با بندهای رنگی زیبا کنم.

kicks [اسم]
اجرا کردن

کفش ورزشی

Ex: Everyone complimented his kicks at school .

همه در مدرسه کفش‌های ورزشی او را تحسین کردند.

sneaks [اسم]
اجرا کردن

کفش ورزشی

Ex:

من به چند کفش کتانی جدید برای مهمانی نیاز دارم.

اجرا کردن

خارج کردن از حالت مرده

Ex:

او کفش‌هایی را که ماه‌ها نگه داشته بود از حالت مرده خارج کرد.

heat [اسم]
اجرا کردن

کفش‌های آتشین

Ex: She 's saving up to get some heat for her collection .

او در حال پس‌انداز است تا مقداری heat برای مجموعه‌اش به دست آورد.

beater [اسم]
اجرا کردن

کفش های فرسوده

Ex: He tossed his beaters in the gym bag for practice .

او کفش‌های فرسوده خود را برای تمرین در کیف ورزشی انداخت.

highwaters [اسم]
اجرا کردن

شلوارهای خیلی کوتاه

Ex:

او در جلسه به شلوار کوتاه او خندید.

fat pants [اسم]
اجرا کردن

شلوار راحت

Ex:

قضاوت من نکنید، اینها شلوارهای راحت من هستند؛ امروز ضروری هستند.

اجرا کردن

شلوارک مادربزرگ

Ex:

من راحتی را به سبک ترجیح می‌دهم، بنابراین اغلب شورت مادربزرگ می‌پوشم.

snuggie [اسم]
اجرا کردن

لباس زیر کشیده شده

Ex:

او شلوارک خود را تنظیم کرد تا یک اسناگی را درست کند.