کتاب 'تاپ ناچ' 2A - واحد 5 - درس 4

در اینجا واژگان از واحد 5 - درس 4 در کتاب درسی Top Notch 2A را پیدا خواهید کرد، مانند "فیزیکی"، "جذاب"، "ویژگی"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'تاپ ناچ' 2A
to discuss [فعل]
اجرا کردن

صحبت کردن (درمورد چیزی)

Ex: The manager discussed the sales targets with the staff .

مدیر اهداف فروش را با کارکنان بحث کرد.

beauty [اسم]
اجرا کردن

زیبایی

Ex:

عکاسی او زیبایی خام طبیعت را ثبت کرد.

physical [صفت]
اجرا کردن

فیزیکی

Ex:

پزشک یک معاینه جسمی برای ارزیابی وضعیت بیمار انجام داد.

feature [اسم]
اجرا کردن

ویژگی

Ex: The historical landmark 's most notable feature is its distinctive architecture dating back to the 18th century .

ویژگی قابل توجه ترین بنای تاریخی معماری متمایز آن است که به قرن هجدهم بازمی گردد.

skin [اسم]
اجرا کردن

پوست

Ex: The doctor advised wearing sunscreen to protect the skin from harmful UV rays .

پزشک توصیه کرد از کرم ضدآفتاب استفاده کنید تا پوست را از پرتوهای مضر UV محافظت کنید.

hair [اسم]
اجرا کردن

مو

Ex: I need a haircut because my hair is getting too long .

من نیاز به کوتاهی مو دارم چون موهایم خیلی بلند شده‌اند.

body [اسم]
اجرا کردن

بدن

Ex: The doctor examined her body to check for any signs of illness or injury .

پزشک بدن او را معاینه کرد تا علائم بیماری یا آسیب را بررسی کند.

shape [اسم]
اجرا کردن

شکل

Ex: The architect envisioned a modern building with innovative and dynamic shapes that would stand out in the cityscape .

معمار یک ساختمان مدرن با اشکال نوآورانه و پویا را تصور کرد که در چشم‌انداز شهری برجسته می‌شد.

size [اسم]
اجرا کردن

اندازه

Ex: The size of the pizza is 12 inches in diameter .

اندازه پیتزا 12 اینچ قطر دارد.

eye [اسم]
اجرا کردن

چشم

Ex: She winked at him , playfully closing one eye .

او به او چشمک زد، با شیطنت یک چشم را بست.

nose [اسم]
اجرا کردن

بینی

Ex: She wrinkled her nose at the strong smell .

او به خاطر بوی تند بینی خود را چروک داد.

mouth [اسم]
اجرا کردن

دهان

Ex: She brushed her teeth to keep her mouth fresh and clean .

او دندان‌هایش را مسواک زد تا دهانش تازه و تمیز بماند.

attractive [صفت]
اجرا کردن

جذاب

Ex: The handsome actor 's attractive smile made him a heartthrob for many fans .

لبخند جذاب بازیگر خوشتیپ او را به دلبری برای بسیاری از طرفداران تبدیل کرد.

اجرا کردن

زشت

Ex: The unattractive packaging of the product failed to attract customers .

بسته‌بندی غیرجذاب محصول نتوانست مشتریان را جذب کند.

youth [اسم]
اجرا کردن

فرد جوان

Ex: The story is about a youth who overcomes many challenges .

داستان درباره جوانی است که بر چالش‌های بسیاری غلبه می‌کند.

health [اسم]
اجرا کردن

وضع عمومی (جسمی یا روحی)

Ex: The government launched a campaign to promote health awareness in the community .

دولت کمپینی را برای ترویج آگاهی سلامت در جامعه راه اندازی کرد.