مهارت‌های واژگان SAT 3 - درس 4

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
مهارت‌های واژگان SAT 3
to postdate [فعل]
اجرا کردن

تاریخ چیزی را دیرتر گذاشتن

Ex: To accommodate scheduling conflicts , the team agreed to postdate the meeting to the following week .

برای جبران تعارضات برنامه‌ریزی، تیم موافقت کرد که جلسه را به هفته بعد موکول کند.

اجرا کردن

وابسته به تحصیلات تکمیلی

Ex:

بسیاری از حرفه‌ها، مانند دانشگاه و تحقیق، اغلب نیاز دارند که افراد دارای مدارک فوق‌لیسانس باشند.

posthumous [صفت]
اجرا کردن

مربوط به دستاورد‌های پس از مرگ (مانند انتشار اثر یا دریافت جایزه)

Ex: The scientist 's groundbreaking research was recognized with a posthumous honorary degree from the university .

تحقیقات پیشگامانه دانشمند با مدرک افتخاری پس از مرگ از دانشگاه مورد تقدیر قرار گرفت.

postscript [اسم]
اجرا کردن

پی‌نوشت

Ex: The postscript contained a humorous anecdote that the author had initially overlooked .

پست‌اسکریپت حاوی حکایتی طنزآمیز بود که نویسنده در ابتدا از قلم انداخته بود.

posterity [اسم]
اجرا کردن

آیندگان

Ex: The community planted a tree as a symbol of hope and growth , intending it to be enjoyed by posterity .

جامعه یک درخت به عنوان نماد امید و رشد کاشت، با این قصد که توسط نسل‌های آینده لذت برده شود.

posterior [صفت]
اجرا کردن

پشتی

Ex: The restaurant 's private dining area was located in the posterior part of the building for a quieter atmosphere .

منطقه غذاخوری خصوصی رستوران در قسمت عقبی ساختمان برای فضایی آرام‌تر قرار داشت.

to braze [فعل]
اجرا کردن

لحیم کردن

Ex: The jeweler skillfully brazed the delicate silver pieces to create a unique and intricate design .

جواهرساز با مهارت قطعات نقرهای ظریف را جوش داد تا یک طراحی منحصر به فرد و پیچیده ایجاد کند.

brazen [صفت]
اجرا کردن

بی‌باک

Ex:

بی‌پروایی بی‌حیا نوجوان نسبت به ساعت منع رفت و آمد، والدینش را عصبانی کرد، که از جسارت او شوکه شده بودند.

brazier [اسم]
اجرا کردن

منقل

Ex: The workers huddled around the brazier during their break to stay warm on the construction site .

کارگران در طول استراحت خود دور منقل جمع شدند تا در محل ساخت و ساز گرم بمانند.

ichthyology [اسم]
اجرا کردن

ماهی‌شناسی

Ex: The university offers a specialized course in ichthyology for students interested in studying fish .

دانشگاه یک دوره تخصصی در ماهی‌شناسی برای دانشجویان علاقه‌مند به مطالعه ماهی‌ها ارائه می‌دهد.

اجرا کردن

جورواجور کردن

Ex: The chef sought to variegate the menu by introducing new flavors and ingredients .

سرآشپز به دنبال variegate کردن منو با معرفی طعم‌ها و مواد اولیه جدید بود.

variegated [صفت]
اجرا کردن

چندرنگ

Ex:

بال‌های پروانه رنگارنگ بودند، در حالی که پرواز می‌کرد آرایه‌ای زیبا از رنگ‌ها را نمایش می‌داد.

to ramify [فعل]
اجرا کردن

منشعب کردن

Ex: As the river flowed downstream , it began to ramify , creating a network of smaller streams and tributaries .

همانطور که رودخانه به سمت پایین جریان داشت، شروع به شاخه‌شاخه شدن کرد و شبکه‌ای از جویبارها و شاخه‌های کوچکتر ایجاد کرد.

اجرا کردن

بغرنجی

Ex: The decision to relocate had unexpected ramifications , leading to logistical challenges and increased costs .

تصمیم به جابجایی پیامدهای غیرمنتظره‌ای داشت که منجر به چالش‌های لجستیکی و افزایش هزینه‌ها شد.

crustacean [اسم]
اجرا کردن

سخت‌پوست

Ex: The seafood restaurant offers a delicious menu featuring various crustaceans , including lobster and crab .

رستوران غذاهای دریایی منوی خوشمزه‌ای ارائه می‌دهد که شامل سخت‌پوستان مختلف از جمله خرچنگ و لابستر می‌شود.

crustaceous [صفت]
اجرا کردن

پوسته‌مانند

Ex: The old shipwreck was covered in crustaceous barnacles , giving it a weathered and textured appearance .

لاشه کشتی قدیمی با بارناکل‌های پوسته‌دار پوشیده شده بود، که به آن ظاهری فرسوده و بافت‌دار می‌داد.

to hallow [فعل]
اجرا کردن

تقدیس کردن

Ex:

کشیش مراسمی را برای تقدیس زمین برای ساخت معبد جدید برگزار کرد.

hallowed [صفت]
اجرا کردن

مقدس

Ex:

متون مقدس به دقت حفظ شده و به عنوان اسناد مقدس در صومعه مورد توجه قرار می‌گرفتند.