کتاب 'اینسایت' پیشرفته - واحد 4 - 4A
در اینجا واژگان از واحد 4 - 4A در کتاب درسی Insight Advanced را پیدا خواهید کرد، مانند "به یاد آوردن"، "حواس پرت"، "به سرعت گفتن"، و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
جرقه فکری
در طول جلسه، او یک ایده ناگهانی داشت و یک استراتژی جدید پیشنهاد کرد.
زاده ذهن
طراحی ساختمان فرزند ذهن او بود، الهام گرفته از طبیعت.
گیج و حواسپرت
دانش آموز حواس پرت برای سازماندهی تکالیفش تلاش میکرد، اغلب کارها را دیر یا ناقص تحویل میداد.
معمای چالشبرانگیز
اگر به دنبال چیزی برای تمرین مغز خود هستید، یک معما خوب را توصیه میکنم.
به سختی به دست آوردن
با کار سخت و پشتکار، او رویای شروع کسب و کار خود را محقق کرد.
با موفقیت به انجام رساندن
با اینهمه زمان کم، این که او چطور آن ارائه را با موفقیت انجام داد впеرهکننده بود.
فتح کردن
فتح یک شهر اغلب شامل غلبه بر چالشهای فیزیکی و استراتژیک میشود.
بهبود یافتن
بعد از جدایی، مدت زیادی طول کشید تا او از درد رهایی یابد.
نصب کردن
مکانیک قطعات جدید موتور را نصب خواهد کرد تا عملکرد ماشین را بهبود بخشد.
برپا کردن
دولت برنامههایی را برای مقابله با بیکاری برپا میکند.
تغییر اساسی (در ظاهر)
تغییر چهره آرایشگر اعتماد به نفس او را متحول کرد.
از حفظ گفتن
در طول مراسم، اعضای جماعت به نوبت برای خواندن قطعاتی از کتاب مقدس اقدام کردند.
بدون وقفه اطلاعات را به اشتراک گذاشتن
او تمام اطلاعات مرتبط را از سند به راحتی بیان کرد در طول ارائه.
معلوم کردن
من قبل از تصمیمگیری حقایق را مشخص میکنم.
اداره کردن
کاپیتان مسئول اجرای جلسات تمرین تیم برای بهبود عملکرد است.
انجام دادن
تکنسین انجام خواهد داد تعمیرات معمول روی ماشینآلات برای جلوگیری از هرگونه مشکل احتمالی.
انتقال دادن (مقصود، اطلاعات یا احساسات)
مجری رادیو با مهارت آخرین اخبار را به شنوندگان منتقل کرد.
انتقال دادن (مالکیت چیزی)
شرکت مالکیت ملک را به یک سرمایهگذار جدید انتقال داد.
همکاری کردن
دو شرکت تصمیم گرفتند در توسعه یک نرمافزار جدید همکاری کنند.
مانع (پیشرفت یا حرکت) شدن
بوروکراسی بیش از حد میتواند کارایی فرآیندهای دولتی را مختل کند.
تشخیص دادن
او در تشخیص واقعیت از رویاهایش مشکل داشت.
فهمیدن
او برای فهمیدن معنای دستورالعملهای پیچیده تلاش کرد.
اختصاص دادن
نویسنده محبوبیت کتاب را نسبت میدهد به شخصیتهای قابل ارتباط آن.
متوقف ساختن
وقتی معلم وارد اتاق میشود، او صحبت کردن را متوقف میکند.
تسلیم شدن
وقتی کارها سخت میشود دست کشیدن آسان است، اما پشتکار کلید است.
مظهر چیزی بودن
نقاشی بازتاب احساسات هنرمند بود.
به یاد آوردن
من همیشه روز فارغالتحصیلیمان را به یاد خواهم آورد.
یادآوری کردن
معلم به دانشآموزان یادآوری کرد که تکالیف خود را به موقع تحویل دهند.
به خاطر آوردن
زوج بازنشسته اغلب روی ایوان مینشینند و به یاد زندگی مشترک خود میافتند.
حفظ کردن
هفته گذشته، او با موفقیت تمام شعر را برای قرائت به خاطر سپرد.
بزرگداشت (به یاد کسی) بر پا کردن
یک رویداد ویژه برای یادبود کشف انقلابی دانشمند سازماندهی شد.
به خاطر آوردن
او به یاد آورد درسهایی که والدینش در مواجهه با موقعیتهای دشوار به او آموخته بودند.