کتاب 'سامیت' 1A - واحد 5 - درس 4

در اینجا واژگان از واحد 5 - درس 4 در کتاب Summit 1A را پیدا خواهید کرد، مانند "خدمات اجتماعی"، "زباله"، "داوطلب"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'سامیت' 1A
اجرا کردن

خدمات اجتماعی

Ex: The organization provides opportunities for individuals to engage in meaningful community service projects .

سازمان فرص‌هایی را برای افراد فراهم می‌کند تا در پروژه‌های معنادار خدمات اجتماعی مشارکت کنند.

activity [اسم]
اجرا کردن

فعالیت

Ex: Reading books is an enjoyable activity that helps expand your knowledge .

خواندن کتاب‌ها یک فعالیت لذت‌بخش است که به گسترش دانش شما کمک می‌کند.

to beautify [فعل]
اجرا کردن

زیبا کردن

Ex: She had beautified the house with decorations before the guests arrived .

او قبل از رسیدن مهمان‌ها خانه را با تزئینات زیبا کرده بود.

town [اسم]
اجرا کردن

شهر (کوچک)

Ex: They decorate the town square for holidays and special occasions .

آن‌ها شهر را برای تعطیلات و مناسبت‌های خاص تزئین می‌کنند.

to clean up [فعل]
اجرا کردن

تمیز کردن

Ex:

بعد از مهمانی، همه برای تمیز کردن تزئینات و غذای باقی مانده کمک کردند.

litter [اسم]
اجرا کردن

زباله

Ex: The sign reads , No litter allowed , to keep the area clean .

تابلو می‌گوید، «انداختن زباله ممنوع»، برای تمیز نگه داشتن منطقه.

to raise [فعل]
اجرا کردن

جمع‌آوری کردن (پول یا منابع)

Ex: The fundraiser aims to raise money for a new public park .

جمع‌آوری کمک‌های مالی با هدف جمع‌آوری پول برای یک پارک عمومی جدید انجام می‌شود.

money [اسم]
اجرا کردن

پول

Ex: She donated money to a charity to help those in need .

او به یک خیریه پول اهدا کرد تا به نیازمندان کمک کند.

اجرا کردن

داوطلبانه گفتن

Ex: At the conference , several experts volunteered their opinions on the latest trends in the industry , without being prompted by the audience .

در کنفرانس، چندین متخصص بدون اینکه از سوی مخاطبان درخواست شود، نظرات خود را در مورد آخرین روندهای صنعت داوطلبانه ارائه دادند.

time [اسم]
اجرا کردن

زمان

Ex:

اتوبوس به موقع خواهد رسید.

to donate [فعل]
اجرا کردن

اهدا کردن

Ex: The philanthropist donated a significant amount to fund medical research .

بشر دوست مبلغ قابل توجهی را برای تأمین مالی تحقیقات پزشکی اهدا کرد.

blood [اسم]
اجرا کردن

خون

Ex: The vampire myth often involves creatures that drink blood .

افسانه خونآشام اغلب شامل موجوداتی است که خون می‌نوشند.