کتاب 'تاپ ناچ' 3B - واحد 7 - درس 4

در اینجا واژگان از واحد 7 - درس 4 در کتاب درسی Top Notch 3B را پیدا خواهید کرد، مانند "نامزدی"، "پذیرایی"، "تازه عروس"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'تاپ ناچ' 3B
to [get] married [عبارت]
اجرا کردن

ازدواج کردن

Ex: Some people prefer to get married at a destination wedding to combine the event with a vacation .
event [اسم]
اجرا کردن

اتفاق

Ex: The sports event drew a large crowd of enthusiastic fans .

رویداد ورزشی جمعیت زیادی از طرفداران مشتاق را به خود جذب کرد.

engagement [اسم]
اجرا کردن

نامزدی

Ex: The couple celebrated their engagement with a dinner party .

این زوج نامزدی خود را با یک مهمانی شام جشن گرفتند.

wedding [اسم]
اجرا کردن

عروسی

Ex: After the wedding , the couple left for their honeymoon in Italy .

بعد از عروسی، زوج برای ماه عسل به ایتالیا رفتند.

reception [اسم]
اجرا کردن

جشن

Ex: The reception featured a photo booth where guests could take fun pictures to remember the celebration .

پذیرایی شامل یک غرفه عکس بود که مهمانان می‌توانستند عکس‌های سرگرم‌کننده بگیرند تا جشن را به یاد بیاورند.

honeymoon [اسم]
اجرا کردن

ماه‌عسل

Ex: They spent their honeymoon hiking in the mountains and enjoying the scenic beauty of nature .

آنها ماه عسل خود را با کوهنوردی در کوه‌ها و لذت بردن از زیبایی‌های طبیعت گذراندند.

fiance [اسم]
اجرا کردن

نامزد (مرد)

Ex:

بعد از نامزدی، زوج خبر هیجان‌انگیز خود را به دوستان و خانواده اعلام کردند و به یکدیگر به عنوان نامزد خود اشاره کردند.

fiancee [اسم]
اجرا کردن

نامزد (زن)

Ex:

عروس از شروع برنامه‌ریزی برای عروسی هیجان‌زده بود و طرح رنگ و تم مراسم را انتخاب کرد.

bride [اسم]
اجرا کردن

عروس

Ex: After the ceremony , the groom lifted his bride 's veil and kissed her tenderly , sealing their vows of love and commitment .

پس از مراسم، داماد حجاب عروس خود را بالا زد و او را با مهربانی بوسید، و اینگونه عهدهای عشق و تعهدشان را مهر کرد.

groom [اسم]
اجرا کردن

داماد

Ex: The groom exchanged heartfelt vows with his bride , sealing their commitment to each other .

داماد با عروسش وعده‌های صمیمی رد و بدل کرد و تعهدشان به یکدیگر را محکم‌تر کرد.

newlywed [اسم]
اجرا کردن

تازه‌ازدواج‌کرده

Ex: As a surprise , their friends threw a party to welcome the newlyweds back from their honeymoon .

به عنوان یک سورپرایز، دوستانشان یک مهمانی ترتیب دادند تا از تازه عروس و داماد که از ماه عسل بازگشته بودند استقبال کنند.