a folder in which received emails or text messages are stored
صندوق نامه (ایمیل)
من بیش از 100 پیام نخوانده در صندوق ورودی خود دارم.
در اینجا واژگان واحد 8 - 8D در کتاب درسی English Result Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "پیوست"، "ویرایش"، "ارسال" و غیره.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
a folder in which received emails or text messages are stored
صندوق نامه (ایمیل)
من بیش از 100 پیام نخوانده در صندوق ورودی خود دارم.
to make a text, email, file, etc. be delivered in a digital or electronic way
فرستادن (متن، پیام و غیره)
ما میتوانیم لینک نظرسنجی آنلاین را برای شما ارسال کنیم.
to send something, such as an email or letter, that you have received, to someone else
ارسال کردن (ایمیل، نامه و غیره)
من ایمیل شما را به بخش مربوطه فوروارد میکنم برای کمک بیشتر.
to answer someone by writing or saying something
جواب دادن
من باید به ایمیل رئیسم پاسخ بدهم.
to remove a piece of data from a computer or smartphone
حذف کردن
او تصمیم گرفت فایلهای قدیمی را از کامپیوترش حذف کند تا فضای بیشتری داشته باشد.
a file or document that is sent along with an email
فایل پیوست
او یک پیوست همراه با گزارش به رئیسش فرستاد.
used for showing the place where a person or thing comes from
از (اشاره به مبدأ مکانی)
من یک نامه از پسرعمویم در استرالیا دریافت کردم.
used to say where someone or something goes
به
او دوچرخهاش را به فروشگاه راند تا برخی خواربار بخرد.
someone or something that is being described, discussed, or dealt with
موضوع
موضوع اصلی سخنرانی امروز انقلاب فرانسه است.
to choose and arrange the parts that are crucial to the story of a movie, show, etc. and cut out unnecessary ones
تدوین کردن
an area on a computer screen that looks like a frame displaying the operation of a specific program
پنجره (کامپیوتر)
او یک پنجره جدید باز کرد تا ایمیل خود را در حین گشت و گذار در اینترنت بررسی کند.
(of a machine or device) to begin functioning or operating
روشن شدن
موتور قبل از اینکه بالاخره در صبح سرد روشن شود چند بار تلاش کرد.
a device or software used for playing audio and video files on computers, phones, or other electronic devices
پخش کننده رسانه
او یک پخشکننده رسانهای جدید دانلود کرد تا فیلمها را روی لپتاپش تماشا کند.
a system that is used to send and receive messages or documents via a network
ایمیل
او برای خبرنامه ثبت نام کرد و از طریق ایمیل به روزرسانیها را دریافت میکند.
(computing) a small picture on a computer screen, etc. representing a program that when clicked will start running
آیکون (رایانه)
آیکون مرورگر وب روی دسکتاپ به کاربران اجازه میدهد تا با یک کلیک برنامه را به سرعت باز کنند.
a folder or location on a computer where deleted files are temporarily stored before being permanently removed
سطل زباله (در کامپیوتر)
من به طور تصادفی فایل را پاک کردم، اما آن را در سطل بازیافت پیدا کردم.
used to indicate that something has increased twice in number, amount, or extent
دو برابر
او دو برابر بیشتر از فصل گذشته گل زد.
to select an item or function from a computer screen, etc. using a mouse or touchpad
کلیک کردن
برای ذخیره سند خود، کافیست روی گزینه "ذخیره" کلیک کنید.
connected to or via the Internet
آنلاین
تجربه خرید آنلاین من راحت و بدون دردسر بود، با خریدهایم که مستقیماً به درب منزل تحویل داده شد.
to add data to a computer from the Internet or another computer
دانلود کردن
او اپلیکیشن را دانلود کرد تا فعالیتهای روزانهاش را پیگیری کند.