پرمیوم|اپلیکیشن موبایل|دیکشنری

Langeek

جدول برترین‌ها

حالت شب

شروع به یادگیری

اصطلاحات

دستور زبان

اپلیکیشن موبایل پرمیوم دیکشنری

pattern

صفات ارتباطی - صفت های هنر و ادبیات

این صفت‌ها با تکنیک‌های هنری، زیبایی‌شناسی بصری، ژانرهای ادبی و تأثیر عاطفی آثار هنری و ادبی مرتبط هستند.

مرور

فلش‌کارت‌ها

املای کلمه

آزمون

شروع یادگیری

Categorized English Relational Adjectives

[صفت]

involving artists or their work

هنری

هنری

Ex: The museum featured an exhibition of artistic masterpieces from renowned painters .موزه نمایشگاهی از شاهکارهای **هنری** نقاشان معروف را برگزار کرد.

بستن

[صفت]

relating to pictures taken with a camera or the process of photography itself

عکاسی, مربوط به عکاسی

عکاسی, مربوط به عکاسی

Ex: The historical archives contained a wealth of photographic records from the early 20th century .آرشیوهای تاریخی حاوی گنجینه‌ای از اسناد **عکاسی** از اوایل قرن بیستم بودند.

بستن

[صفت]

relating to the study or art of constructing or designing a building

وابسته به معماری

وابسته به معماری

Ex: The architectural style of the cathedral reflects the cultural influences of the region's history.سبک **معماری** کلیسا بازتابی از تأثیرات فرهنگی تاریخ منطقه است.

بستن

[صفت]

involving ideas rather than physical objects or experiences

مفهومی, انتزاعی

مفهومی, انتزاعی

Ex: The professor encouraged students to engage in conceptual analysis to deepen their understanding of complex theories .استاد دانشجویان را تشویق کرد تا در تحلیل **مفهومی** شرکت کنند تا درک خود از نظریه‌های پیچیده را عمیق‌تر کنند.

بستن

[صفت]

relating to or involving the graphic arts, such as drawing, design, etc.

گرافیکی, مربوط به هنرهای گرافیکی

گرافیکی, مربوط به هنرهای گرافیکی

Ex: The graphic representation of data in the report helped readers visualize complex information more easily .نمایش **گرافیکی** داده‌ها در گزارش به خوانندگان کمک کرد تا اطلاعات پیچیده را راحت‌تر تصور کنند.

بستن

[صفت]

related or belonging to the theater or acting

نمایشی, نمایشی

نمایشی, نمایشی

Ex: Her gestures were theatrical, as if she were performing on a grand stage rather than simply conversing in a cafe .حرکات او **تئاتری** بود، گویی که او روی صحنه‌ای بزرگ اجرا می‌کرد نه اینکه فقط در یک کافه در حال گفتگو باشد.

بستن

[صفت]

related to acting, plays, or the theater

نمایشی, مربوط به نمایش

نمایشی, مربوط به نمایش

Ex: Her interest in dramatic literature led her to study theater .علاقه او به ادبیات **دراماتیک** او را به تحصیل تئاتر کشاند.

بستن

[صفت]

having qualities or characteristics similar to those found in movies or cinema

سینمایی

سینمایی

Ex: The stage production used cinematic techniques , such as projection mapping , to enhance the visual spectacle .

بستن

[صفت]

designed to look attractive or pretty rather than being functional or serving a particular purpose

تزیینی

تزیینی

Ex: The ornamental fountain in the courtyard was a focal point of the garden , attracting visitors with its beauty .فواره **تزئینی** در حیاط نقطه کانونی باغ بود که بازدیدکنندگان را با زیبایی خود جذب می‌کرد.

بستن

[صفت]

using a word, phrase, etc. not for its ordinary meaning, but for the idea or symbol that it represents or suggests

استعاری

استعاری

Ex: The playwright employed metaphorical imagery to explore themes of love and betrayal .نمایشنامه‌نویس از تصاویر **استعاری** برای کاوش در موضوعات عشق و خیانت استفاده کرد.

بستن

[صفت]

characterized by beauty, elegance, or emotional depth similar to what is often found in poetry

شاعرانه, منظوم

شاعرانه, منظوم

Ex: Her speech was filled with poetic imagery , weaving together words like a masterful poet .سخنرانی او پر از **تصاویر شاعرانه** بود، کلمات را مانند یک شاعر استادانه می‌بافت.

بستن

[صفت]

related to literature, especially in terms of its style, structure, or content

ادبی

ادبی

Ex: His writing style was highly literary, with rich descriptions and complex characters .سبک نوشتاری او بسیار **ادبی** بود، با توصیفات غنی و شخصیت‌های پیچیده.

بستن

[صفت]

relating to the language spoken by the ancient Goths

گوتیک, مربوط به زبان گوت‌های باستان

گوتیک, مربوط به زبان گوت‌های باستان

Ex: Linguists compare Gothic to other Germanic languages to trace its historical development and influence .زبان‌شناسان **گوتیک** را با دیگر زبان‌های ژرمنی مقایسه می‌کنند تا توسعه تاریخی و تأثیر آن را ردیابی کنند.

بستن

autobiographical

[صفت]

(of a written work) relating to the author's own life

مرتبط با شرح‌حال‌نامه

مرتبط با شرح‌حال‌نامه

Ex: The graphic novel was praised for its raw and honest portrayal of the author 's life , making it a compelling autobiographical work .رمان گرافیکی به دلیل تصویر خام و صادقانه از زندگی نویسنده مورد تحسین قرار گرفت و آن را به یک اثر **خودزندگینامهای** جذاب تبدیل کرد.

بستن

[صفت]

relating to or characterized by specific subjects within a work or context

تماتیک, مربوط به یک موضوع

تماتیک, مربوط به یک موضوع

Ex: The thematic consistency of the series made it a compelling narrative that kept viewers engaged from start to finish .انسجام **تماتیک** سریال آن را به روایتی جذاب تبدیل کرد که بینندگان را از ابتدا تا انتها درگیر نگه داشت.

بستن

[صفت]

referring to variations in pitch used to convey meanings or emotions

آهنگین

آهنگین

Ex: Learning to distinguish tonal nuances is essential for mastering certain languages , such as Cantonese .یادگیری تشخیص تفاوت‌های ظریف **آوایی** برای تسلط بر برخی زبان‌ها، مانند کانتونی، ضروری است.

بستن

[صفت]

relating to or concerning written or printed material

متنی, مربوط به متن

متنی, مربوط به متن

Ex: The author 's textual style was characterized by vivid descriptions and rich imagery .سبک **متنی** نویسنده با توصیف‌های زنده و تصاویر غنی مشخص می‌شد.

بستن

[صفت]

characterized by the use of a small number of ideas or elements

ساده‌گرا, مینیمال

ساده‌گرا, مینیمال

Ex: The architect 's minimalist vision for the house emphasized open spaces and natural light .چشم‌انداز **مینیمالیستی** معمار برای خانه بر فضاهای باز و نور طبیعی تأکید داشت.

بستن

[صفت]

expressing deep personal emotion or observations, often in a highly poetic or musical manner

غنایی, شاعرانه

غنایی, شاعرانه

Ex: The filmmaker 's cinematography had a lyrical quality , conveying complex emotions through visual storytelling .فیلمبرداری فیلمساز کیفیتی **شاعرانه** داشت، که احساسات پیچیده را از طریق روایت تصویری منتقل می‌کرد.

بستن

[صفت]

relating to or characteristic of a grand and heroic narrative, typically involving legendary feats and significant challenges

حماسی, قهرمانانه

حماسی, قهرمانانه

Ex: The play unfolded as an epic drama of ambition and betrayal in medieval Europe .این نمایش به عنوان یک **درام حماسی** از جاه‌طلبی و خیانت در اروپای قرون وسطی روایت شد.

بستن

[صفت]

relating to or involving the interpretation or understanding of something, often based on personal analysis or perspective

تفسیری, هرمنوتیکی

تفسیری, هرمنوتیکی

Ex: The book club members engaged in lively discussions about the interpretive possibilities of the novel 's ending .اعضای باشگاه کتاب در بحث‌های پرشوری درباره احتمالات **تفسیری** پایان رمان شرکت کردند.

بستن

[صفت]

relating to or characteristic of the works of William Shakespeare

شکسپیری, مربوط به شکسپیر

شکسپیری, مربوط به شکسپیر

Ex: Shakespearean plays often feature complex characters grappling with moral dilemmas and internal conflicts .نمایش‌نامه‌های **شکسپیر** اغلب شامل شخصیت‌های پیچیده‌ای هستند که با معضلات اخلاقی و تعارضات درونی دست و پنجه نرم می‌کنند.

بستن

[صفت]

relating or based on myths or legendary stories

افسانه‌ای, اساطیری

افسانه‌ای, اساطیری

Ex: Dragons are often portrayed as mythical creatures with the ability to breathe fire and fly.اژدهاها اغلب به عنوان موجوداتی **اساطیری** به تصویر کشیده می‌شوند که قادر به تنفس آتش و پرواز هستند.

بستن

[صفت]

relating to or based on traditional stories or myths, often lacking historical evidence or historical authenticity

اساطیری, مرتبط با افسانه‌ها

اساطیری, مرتبط با افسانه‌ها

Ex: The mythological stories of Native American tribes often involve animals imbued with supernatural powers and abilities .داستان‌های **اساطیری** قبایل بومی آمریکا اغلب شامل حیواناتی است که دارای قدرت‌ها و توانایی‌های فوق‌طبیعی هستند.

بستن

[صفت]

focusing on the exact words only, without looking for deeper or implied meanings

لفظی, حرفی

لفظی, حرفی

Ex: Children often have a literal understanding of language , struggling with metaphors and idiomatic expressions .کودکان اغلب درک **تحت‌اللفظی** از زبان دارند، با استعاره‌ها و اصطلاحات مشکل دارند.

بستن

[صفت]

(of a literary piece) related to or characteristic of tragedy

تراژیک

تراژیک

Ex: The opera " La Traviata " by Verdi tells the tragic story of Violetta , a courtesan who sacrifices her own happiness for the sake of her lover 's reputation .اپرا "لا تراویاتا" اثر وردی داستان **تراژیک** ویولتا، یک فاحشه را روایت می‌کند که خوشبختی خود را برای آبروی معشوقش قربانی می‌کند.

بستن

صفات ارتباطی

دانلود اپلیکشن LanGeek