واژگان سطح اولیه - ورزش‌ها و مسابقات

در این درس، کلمات مربوط به ورزش‌ها و مسابقات، شامل فعالیت‌ها، قوانین و رویدادها، مورد بررسی قرار می‌گیرند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان سطح اولیه
el béisbol [اسم]
اجرا کردن

بیسبال

Ex:

بیسبال به هماهنگی و سرعت زیادی نیاز دارد.

el pádel [اسم]
اجرا کردن

deporte de raqueta jugado en parejas en una pista cerrada más pequeña que la de tenis

Ex:
el karate [اسم]
اجرا کردن

کاراته

Ex:

در کلاس کاراته، ما تکنیک‌های دفاع را یاد می‌گیریم.

el polo [اسم]
اجرا کردن

چوگان

Ex:

هدف پولو گل زدن با توپ است.

اجرا کردن

واترپلو

Ex:

مربی واترپلو دستوراتی به تیمش داد.

اجرا کردن

هاکی روی یخ

Ex:

ورزشگاه هاکی روی یخ پر از تماشاگر بود.

el boxeo [اسم]
اجرا کردن

مشت‌زنی

Ex:

بوکس حرفه‌ای در برخی کشورها بسیار محبوب است.

el patinaje [اسم]
اجرا کردن

اسکیت

Ex:

باشگاه کلاس‌های اسکیت را برای مبتدیان ارائه می‌دهد.

el billar [اسم]
اجرا کردن

بیلیارد

Ex:

بیلیارد یک بازی بسیار محبوب در اسپانیا و مکزیک است.

اجرا کردن

دو و میدانی

Ex:

دو و میدانی شامل پرش ارتفاع و مسابقات دو می‌شود.

el lucha [اسم]
اجرا کردن

نبرد فیزیکی بین دو نفر

Ex:

کشتی‌گیران هر روز سخت تمرین می‌کنند.

la gimnasia [اسم]
اجرا کردن

ژیمناستیک

Ex:

در باشگاه ورزشی، یک منطقه برای ژیمناستیک وجود دارد.

el partido [اسم]
اجرا کردن

مسابقه

Ex:

آیا مسابقه دیشب را تماشا کردی ؟

el torneo [اسم]
اجرا کردن

مسابقات چندجانبه

Ex:

برادرم در یک مسابقه شطرنج ثبت نام کرد.

competir [فعل]
اجرا کردن

رقابت کردن

Ex: Los equipos van a competir en el torneo mañana.

تیم‌ها فردا در مسابقه رقابت خواهند کرد.

ganar [فعل]
اجرا کردن

برنده شدن

Ex:

آیا تا به حال در مسابقه‌ای برنده شده‌ای ؟

perder [فعل]
اجرا کردن

باختن

Ex:

دیروز آنها فینال مسابقه را باختند.

empatar [فعل]
اجرا کردن

مساوی کردن (مسابقه)

Ex:
el estadio [اسم]
اجرا کردن

ورزشگاه

Ex:

کودکان در ورزشگاه مدرسه فوتبال بازی کردند.

el campo [اسم]
اجرا کردن

زمین (بیسبال، فوتبال و...)

Ex:

زمین بیسبول بسیار بزرگ است.

la cancha [اسم]
اجرا کردن

زمین (بسکتبال و...)

Ex:

بازیکنان با انرژی زیاد وارد زمین شدند.

el gimnasio [اسم]
اجرا کردن

باشگاه

Ex:

برادرم در یک باشگاه ورزشی به عنوان مربی کار می‌کند.

la pelota [اسم]
اجرا کردن

توپ

Ex:

من برای بازی فوتبال به یک توپ نیاز دارم.

la raqueta [اسم]
اجرا کردن

راکت تنیس

Ex:

در بدمینتون، یک راکت نیز استفاده می‌شود.

el bate [اسم]
اجرا کردن

چوب (بیسبال و...)

Ex:

او با چوب بیسبال توپ را محکم زد.

la red [اسم]
اجرا کردن

تور (بسکتبال و...)

Ex:

تور تنیس بسیار بلند است.

el casco [اسم]
اجرا کردن

کلاه ایمنی

Ex:

کارگر در محل ساخت و ساز از کلاه ایمنی استفاده می‌کرد.