واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - قیدهای پیوندی

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به قیدهای پیوندی را یاد خواهید گرفت که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اجرا کردن

با این وجود

Ex: The cost was prohibitive ; they bought it nevertheless .

هزینه سرسام‌آور بود؛ با این حال آن را خریدند.

however [قید]
اجرا کردن

اما

Ex: She was tired ; however , she decided to attend the evening class .
nonetheless [قید]
اجرا کردن

با این وجود

Ex: The costs were excessive ; the project moved forward nonetheless .

هزینه‌ها بیش از حد بود؛ با این حال پروژه پیش رفت.

otherwise [قید]
اجرا کردن

در غیر این صورت

Ex: She needs to leave now , otherwise she will miss her train .

او باید الان برود، در غیر این صورت قطارش را از دست خواهد داد.

اجرا کردن

در نتیجه

Ex: The project timeline was poorly managed , and consequently , the team struggled to meet crucial milestones .

زمان‌بندی پروژه به بدی مدیریت شد، و در نتیجه، تیم برای رسیدن به نقاط عطف کلیدی تلاش کرد.

hence [قید]
اجرا کردن

از این رو

Ex: The weather forecast predicted a snowstorm ; hence , schools were closed for the day .

پیش‌بینی هوا طوفان برف را پیش‌بینی کرد؛ بنابراین، مدارس برای آن روز تعطیل بودند.

thus [قید]
اجرا کردن

بنابراین

Ex: The market demand for renewable energy sources is increasing ; thus , more companies are investing in sustainable technologies .

تقاضای بازار برای منابع انرژی تجدیدپذیر در حال افزایش است؛ بنابراین، شرکت‌های بیشتری در فناوری‌های پایدار سرمایه‌گذاری می‌کنند.

likewise [قید]
اجرا کردن

همچنین

Ex: They received recognition for their research ; their mentors likewise gained respect .

آن‌ها برای تحقیقاتشان مورد تقدیر قرار گرفتند؛ مربیانشان همچنین احترام به دست آوردند.

meanwhile [قید]
اجرا کردن

در همین حال

Ex:

ساختمان جدید شروع به ساخت شد. در همین حال، ساختمان قدیمی در حال تخریب بود.

اجرا کردن

در مقابل

Ex: The old house had a charming , rustic feel , whereas the new one , in contrast , is sleek and modern .

خانه قدیمی حال و هوایی جذاب و روستیک داشت، در حالی که خانه جدید، در مقابل، شیک و مدرن است.

اجرا کردن

در این بین

Ex:

مدیر این هفته در تعطیلات است. در این میان، ما خودمان تمام کارها را انجام خواهیم داد.

اجرا کردن

از طرف دیگر

Ex:

او در ریاضیات درخشان است. از سوی دیگر، مهارت‌های نوشتاری او نیاز به بهبود دارد.

اجرا کردن

در مقایسه

Ex: The new car is much faster than the old one by comparison .

ماشین جدید در مقایسه با ماشین قدیمی بسیار سریع‌تر است.

اجرا کردن

در کل

Ex: We have examined the impact of climate change on various ecosystems ; in conclusion , urgent global action is needed to address these environmental challenges .

ما تأثیر تغییرات آب و هوایی بر اکوسیستم‌های مختلف را بررسی کرده‌ایم؛ در نتیجه، برای مقابله با این چالش‌های محیط زیستی، اقدام فوری جهانی مورد نیاز است.

in summary [قید]
اجرا کردن

به‌طور خلاصه

Ex: In summary , the project aims to improve efficiency , reduce costs , and enhance customer satisfaction .

به طور خلاصه، پروژه به دنبال بهبود کارایی، کاهش هزینه‌ها و افزایش رضایت مشتری است.

اجرا کردن

برخلاف انتظارات

Ex:

مدیر عامل شرکت ادعا کرد که سودها در حال افزایش است. برعکس، گزارش‌های مالی اخیر نشان‌دهنده کاهش درآمد هستند.

conversely [قید]
اجرا کردن

از سوی دیگر

Ex: While some students thrive in hands-on learning environments , conversely , others excel in more theoretical and lecture-based settings .

در حالی که برخی از دانش آموزان در محیط های یادگیری عملی پیشرفت می کنند، برعکس، برخی دیگر در محیط های نظری و مبتنی بر سخنرانی عالی عمل می کنند.

afterward [قید]
اجرا کردن

سپس

Ex: The family enjoyed a delicious meal , and everyone shared stories afterward .

خانواده از یک وعده غذایی خوشمزه لذت بردند و همه بعداً داستان ها را به اشتراک گذاشتند.

namely [قید]
اجرا کردن

برای مثال

Ex: The new policy addressed various issues , namely workplace safety , employee well-being , and environmental sustainability .

سیاست جدید به مسائل مختلفی پرداخت، یعنی ایمنی محل کار، رفاه کارکنان و پایداری محیط زیست.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی