واژگان برای IELTS Academic (نمره 5) - دانش و اطلاعات

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به اشتراک دانش و اطلاعات را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک پایه IELTS ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
to teach [فعل]
اجرا کردن

یاد دادن

Ex: He teaches math in high school and is very well-liked by students .

او در دبیرستان ریاضیات تدریس می‌کند و بسیار مورد علاقه دانش‌آموزان است.

to explain [فعل]
اجرا کردن

توضیح دادن

Ex: He struggled to explain his ideas clearly to the team .

او برای توضیح واضح ایده‌هایش به تیم تلاش زیادی کرد.

to educate [فعل]
اجرا کردن

آموزش دادن

Ex: The program helps educate young people about health .

این برنامه به آموزش جوانان در مورد سلامت کمک می‌کند.

اجرا کردن

ترجمه کردن

Ex: The students were assigned to translate a short story from French to English for their language class .

به دانش‌آموزان تکلیف داده شد که یک داستان کوتاه را از فرانسوی به انگلیسی برای کلاس زبان خود ترجمه کنند.

to clarify [فعل]
اجرا کردن

شرح دادن

Ex: The manager clarified the new policy to ensure all employees understood the changes .

مدیر سیاست جدید را توضیح داد تا مطمئن شود همه کارمندان تغییرات را درک کرده‌اند.

to define [فعل]
اجرا کردن

تعریف کردن

Ex: Lexicographers often define new terms in updated editions of dictionaries .

واژه‌نگاران اغلب اصطلاحات جدید را در ویرایش‌های به‌روز شده فرهنگ‌های لغت تعریف می‌کنند.

to inform [فعل]
اجرا کردن

اطلاع دادن

Ex: The sign in the park informs visitors about the rules and regulations for maintaining a clean environment .

تابلو در پارک بازدیدکنندگان را از قوانین و مقررات حفظ محیط زیست پاک آگاه می‌کند.

to guide [فعل]
اجرا کردن

راهنمایی کردن

Ex: The experienced hiker guided the group through the mountain trails .

کوهنورد با تجربه گروه را از طریق مسیرهای کوهستان هدایت کرد.

to show [فعل]
اجرا کردن

یاد دادن

Ex: He showed his colleagues how to operate the new software during the training session .

او در جلسه آموزش به همکارانش نشان داد که چگونه نرم‌افزار جدید را اجرا کنند.

to describe [فعل]
اجرا کردن

توصیف کردن

Ex: The guide described the historical significance of the ancient ruins .

راهنما اهمیت تاریخی ویرانه‌های باستانی را توضیح داد.

اجرا کردن

روشنگری کردن

Ex: Traveling to foreign countries can enlighten the subject of global cultures .

سفر به کشورهای خارجی می‌تواند موضوع فرهنگ‌های جهانی را روشن کند.

to train [فعل]
اجرا کردن

آموزش دادن

Ex: Right now , the instructor is actively training the recruits in physical fitness .

در حال حاضر، مربی به طور فعال در حال آموزش دادن به تازه‌کارها در تناسب اندام است.

to reveal [فعل]
اجرا کردن

رونمایی کردن

Ex: The investigation revealed the true identity of the elusive criminal mastermind .

تحقیق هویت واقعی جنایتکار فراری را افشا کرد.

to simplify [فعل]
اجرا کردن

ساده کردن

Ex: The manager sought to simplify the process , streamlining workflows for increased efficiency .

مدیر به دنبال ساده‌سازی فرآیند بود، با ساده‌سازی گردش کار برای افزایش کارایی.

to express [فعل]
اجرا کردن

ابراز کردن

Ex: The poet has expressed deep emotions in the lines of his latest poem .

شاعر در بیت‌های آخرین شعر خود احساسات عمیقی را بیان کرده است.

to display [فعل]
اجرا کردن

نمایش دادن

Ex: During the science fair , students created posters to display their research findings .

در طول نمایشگاه علمی، دانش‌آموزان پوسترهایی برای نمایش یافته‌های تحقیقاتی خود ایجاد کردند.

to exhibit [فعل]
اجرا کردن

رونمایی کردن

Ex: The technology conference will exhibit the latest innovations in the field .

کنفرانس فناوری آخرین نوآوری‌ها در این زمینه را به نمایش می‌گذارد.

اجرا کردن

اثبات کردن

Ex: The experiment demonstrated the effectiveness of the new medication in reducing symptoms .

آزمایش نشان داد که داروی جدید در کاهش علائم مؤثر است.

to show [فعل]
اجرا کردن

نشان دادن

Ex: They were shown a documentary about wildlife conservation .

به آنها یک مستند درباره حفاظت از حیات وحش نشان داده شد.

اجرا کردن

توضیح دادن

Ex: The author illustrated the idea of teamwork through various stories in the book .

نویسنده ایده کار تیمی را از طریق داستان‌های مختلف در کتاب توضیح داد.

to depict [فعل]
اجرا کردن

شرح دادن

Ex: The novel has depicted the protagonist 's journey from childhood to adulthood .

رمان سفر شخصیت اصلی را از کودکی تا بزرگسالی به تصویر کشیده است.

اجرا کردن

بازنمایی کردن

Ex: The logo they designed last year represented the company 's innovative spirit .

لوگویی که سال گذشته طراحی کردند، نمایانگر روحیه نوآورانه شرکت بود.

to signify [فعل]
اجرا کردن

نشان دادن

Ex: A sudden drop in temperature may signify the onset of winter .

افت ناگهانی دما ممکن است نشان دهنده شروع زمستان باشد.

اجرا کردن

نشان دادن

Ex: During the hike , he pointed out interesting landmarks along the trail .

در طول پیاده‌روی، او به نقاط دیدنی جالب در مسیر اشاره کرد.

to indicate [فعل]
اجرا کردن

دال بر چیزی بودن

Ex: The thermometer indicates that the temperature is rising .
اجرا کردن

نماد چیزی بودن

Ex: In some cultures , the color white may symbolize purity and innocence .

در برخی فرهنگ‌ها، رنگ سفید ممکن است نماد پاکی و معصومیت باشد.

to question [فعل]
اجرا کردن

زیر سؤال بردن

Ex: They questioned the motives behind the sudden change in policy , suspecting hidden agendas .

آن‌ها به پرسش کشیدند انگیزه‌های پشت تغییر ناگهانی سیاست را، با شک به برنامه‌های پنهانی.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری اقدامات و واکنش های فیزیکی حرکات
فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس
استراحت و آرامش لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا
تغییر و شکل دادن سازماندهی و جمع آوری خلق و تولید Science
Education Research ستاره شناسی Physics
Biology Chemistry Geology Psychology
Mathematics نمودارها و شکل‌ها Geometry Environment
انرژی و قدرت چشماندازها و جغرافیا Technology Computer
Internet تولید و صنعت History Religion
فرهنگ و عرف زبان و دستور زبان Arts Music
فیلم و تئاتر Literature Architecture Marketing
Finance Management Medicine بیماری و علائم
Law Crime Punishment Politics
War Measurement احساسات مثبت احساسات منفی
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی