کتاب 'اینترچنج' پیش‌متوسطه - واحد 1 - بخش 1

در اینجا واژگان از واحد 1 - بخش 1 در کتاب درسی Interchange Pre-Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "actually"، "introduce"، "biology" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'اینترچنج' پیش‌متوسطه
where [قید]
اجرا کردن

کجا

Ex:

کلیدهایت را کجا گذاشتی ؟

from [حرف اضافه]
اجرا کردن

از (اشاره به مبدأ مکانی)

Ex: She hails from a small town in the Midwest .

او از یک شهر کوچک در میدوست می‌آید.

how about [عبارت]
اجرا کردن

چطوره؟

Ex: How about meeting at 5 PM instead of 6 ?
classmate [اسم]
اجرا کردن

هم‌کلاسی

Ex: He often studied with his classmates in the library during exam week .

او اغلب با همکلاسی‌هایش در کتابخانه در طول هفته امتحانات درس می‌خواند.

same [صفت]
اجرا کردن

یکسان

Ex: They decided to go to the same vacation spot as last summer .

آنها تصمیم گرفتند به همان نقطه تعطیلات مانند تابستان گذشته بروند.

actually [قید]
اجرا کردن

در واقع

Ex: It may sound like a cliché , but , actually , dreams can influence our emotions and thoughts .

ممکن است کلیشه‌ای به نظر برسد، اما، در واقع، رویاها می‌توانند بر احساسات و افکار ما تأثیر بگذارند.

اجرا کردن

معرفی کردن

Ex: I would like to introduce you to our team members , John and Sarah .

من می‌خواهم اعضای تیممان، جان و سارا را به شما معرفی کنم.

full name [اسم]
اجرا کردن

نام و نام‌خانوادگی کامل

Ex: Can you confirm your full name for the records ?

آیا می‌توانید نام کامل خود را برای پرونده‌ها تأیید کنید؟

again [قید]
اجرا کردن

دوباره

Ex: The baby woke up crying again at 3 AM .

نوزاد دوباره ساعت 3 صبح گریه کنان بیدار شد.

biology [اسم]
اجرا کردن

زیست‌شناسی

Ex: They spent the summer conducting biology experiments in the university lab .

آنها تابستان را به انجام آزمایش‌های زیست‌شناسی در آزمایشگاه دانشگاه گذراندند.

student [اسم]
اجرا کردن

دانش‌آموز

Ex: The student raises their hand to answer the teacher 's question .

دانش‌آموز دستش را بلند می‌کند تا به سوال معلم پاسخ دهد.

I [ضمیر]
اجرا کردن

من

Ex: I need to finish my homework before dinner .

من باید تکالیفم را قبل از شام تمام کنم.

you [ضمیر]
اجرا کردن

تو

Ex: What time are you leaving for work ?

تو ساعت چند به سر کار می‌روی؟

he [ضمیر]
اجرا کردن

او (مرد)

Ex: Where is he going on vacation this year ?

او امسال به کجا برای تعطیلات می‌رود؟

she [ضمیر]
اجرا کردن

او (زن)

Ex: She is the one who organized the charity event last month .

او کسی است که ماه گذشته رویداد خیریه را سازماندهی کرد.

it [ضمیر]
اجرا کردن

او (غیر انسان)

Ex: The cat loves chasing after the laser pointer ; it provides hours of entertainment .

گربه عاشق تعقیب نشانگر لیزری است؛ آن ساعت‌ها سرگرمی فراهم می‌کند.

we [ضمیر]
اجرا کردن

ما

Ex: Shall we go for a walk in the park ?

آیا ما به پارک برویم؟

they [ضمیر]
اجرا کردن

آنها

Ex: They are the ones responsible for organizing the event .

آنها کسانی هستند که مسئول سازماندهی رویداد هستند.

to be [فعل]
اجرا کردن

بودن

Ex: It 's disappointing to see the decline in the quality of the product .

دیدن کاهش کیفیت محصول ناامید کننده است.

my [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مال من

Ex: Can I borrow my pen back , please ?

آیا می‌توانم خودکارم را پس بگیرم، لطفاً؟

your [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مال تو

Ex: Have you seen your phone anywhere ?

آیا تلفن همراهت را جایی دیده‌ای؟

his [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مالِ او (مرد)

Ex: Tom asked if he could borrow his brother 's bike .

تام پرسید که آیا می‌تواند دوچرخه برادرش را قرض بگیرد.

her [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مال او (زن)

Ex:

من به خاطر لباس زیبای او به او تبریک گفتم.

its [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مال او (غیر انسان)

Ex:

شرکت خط تولید جدید خود را اعلام کرد.

our [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مالِ ما

Ex: We need to update our family photo album .

ما نیاز به به‌روزرسانی آلبوم عکس خانوادگی مان داریم.

their [تخصیص‌گر]
اجرا کردن

مالِ آنها

Ex: The hikers pitched their tents near the lake .

کوهنوردان چادرهای خود را در نزدیکی دریاچه برپا کردند.

who [ضمیر]
اجرا کردن

چه‌کسی

Ex: Who is responsible for organizing the event ?

چه کسی مسئول سازماندهی رویداد است؟

what [ضمیر]
اجرا کردن

چی

Ex: What is the capital of France ?

چه پایتخت فرانسه است؟

school [اسم]
اجرا کردن

مدرسه

Ex: We have a science project due next week at school .

ما یک پروژه علمی داریم که هفته آینده در مدرسه باید تحویل داده شود.

اجرا کردن

موضوع درسی

Ex: Each school subject requires different study techniques .

هر درس مدرسه‌ای به تکنیک‌های مطالعه متفاوتی نیاز دارد.

history [اسم]
اجرا کردن

تاریخ (درس)

Ex: We have a history exam next week , so I need to study .

ما هفته آینده امتحان تاریخ داریم، بنابراین باید مطالعه کنم.

literature [اسم]
اجرا کردن

درس ادبیات

Ex: He is pursuing a doctorate in American literature .
mathematics [اسم]
اجرا کردن

ریاضی

Ex:

آن‌ها از ماشین حساب برای کمک به محاسبات پیچیده در ریاضیات استفاده می‌کنند.