کتاب 'فور کرنرز' 1 - واحد 9 درس ج

در اینجا واژگان از واحد 9 درس C در کتاب درسی Four Corners 1 را پیدا خواهید کرد، مانند "ایجاد"، "امتحان"، "معلم" و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'فور کرنرز' 1
to create [فعل]
اجرا کردن

به وجود آوردن

Ex: They created a new software program to solve the problem .

آنها یک برنامه نرم‌افزاری جدید برای حل مشکل ایجاد کردند.

website [اسم]
اجرا کردن

وب‌سایت

Ex: The website has a section for frequently asked questions .

وبسایت بخشی برای سوالات متداول دارد.

to learn [فعل]
اجرا کردن

یاد گرفتن

Ex: I 'm eager to learn about different cultures .

من مشتاق یادگیری درباره فرهنگ‌های مختلف هستم.

to drive [فعل]
اجرا کردن

رانندگی کردن

Ex: After a long day at work , he prefers to drive home in silence .

پس از یک روز طولانی کار، او ترجیح می‌دهد در سکوت به خانه رانندگی کند.

to look for [فعل]
اجرا کردن

به دنبال چیزی بودن

Ex: The students are looking for a good grade on the upcoming exam .

دانش‌آموزان به دنبال نمره خوبی در امتحان آینده هستند.

job [اسم]
اجرا کردن

شغل

Ex: My sister has a job at a restaurant as a waitress .

خواهر من در یک رستوران به عنوان پیشخدمت شغل دارد.

study [اسم]
اجرا کردن

بررسی

Ex: He wrote a comprehensive study on the economic impacts of tourism in the region .

او یک مطالعه جامع در مورد تأثیرات اقتصادی گردشگری در منطقه نوشت.

exam [اسم]
اجرا کردن

امتحان

Ex:

امتحان نهایی ریاضی چالش‌برانگیز بود، اما سخت مطالعه کردم و خوب عمل کردم.

Italian [صفت]
اجرا کردن

ایتالیایی

Ex: Italian gelato is a delicious frozen treat that comes in a variety of flavors and is enjoyed by people of all ages .

ژلاتو ایتالیایی یک دسر یخ زده خوشمزه است که در طعم های مختلف عرضه می شود و مورد علاقه افراد در تمام سنین است.

to take [فعل]
اجرا کردن

برداشتن (درس)

Ex: She plans to take advanced mathematics classes next semester to challenge herself .

او قصد دارد ترم آینده کلاس‌های ریاضیات پیشرفته را بگیرد تا خودش را به چالش بکشد.

dance [اسم]
اجرا کردن

رقص

Ex: The dance of the swans in the ballet was mesmerizing .

رقص قوها در باله مسحورکننده بود.

tennis [اسم]
اجرا کردن

تنیس

Ex:

تنیس یک ورزش سرگرم‌کننده و رقابتی است که با راکت و توپ بازی می‌شود.

lesson [اسم]
اجرا کردن

درس

Ex: The textbook has a vocabulary lesson with new words to learn .

کتاب درسی یک درس واژگان با کلمات جدید برای یادگیری دارد.

to tutor [فعل]
اجرا کردن

تدریس خصوصی کردن

Ex: The university offers a program where advanced students can tutor their peers in specific subjects .

دانشگاه برنامه‌ای ارائه می‌دهد که در آن دانشجویان پیشرفته می‌توانند همسالان خود را در موضوعات خاص تدریس خصوصی کنند.

student [اسم]
اجرا کردن

دانش‌آموز

Ex: The student raises their hand to answer the teacher 's question .

دانش‌آموز دستش را بلند می‌کند تا به سوال معلم پاسخ دهد.

long time no see [حرف ندا]
اجرا کردن

خیلی وقته ندیدمت

Ex: Long time no see , Professor .

خیلی وقت است که همدیگر را ندیده‌ایم، پروفسور. من چند سال پیش فارغ‌التحصیل شدم.

special [صفت]
اجرا کردن

خاص

Ex: They decorated the room with balloons to make it look special .

آنها اتاق را با بادکنک‌ها تزئین کردند تا ویژه به نظر برسد.

ringing [اسم]
اجرا کردن

صدای زنگ

Ex: He heard the ringing of the school bell as he arrived late .

او صدای زنگ مدرسه را شنید وقتی دیر رسید.