دیکته کردن
مربی دیکته میکند تمرینات تمرینی را برای ورزشکاران.
در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به فرماندهی و اعطای مجوزهایی را که برای آزمون آموزش عمومی آیلتس ضروری هستند، یاد خواهید گرفت.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
دیکته کردن
مربی دیکته میکند تمرینات تمرینی را برای ورزشکاران.
فرمان دادن
مدیر به تیم دستور داد که وظایف فوری در لیست پروژههایشان را در اولویت قرار دهند.
نظارت کردن
مدیر به طور فعال نظارت بر عملکرد تیم دارد.
اطاعت کردن
کارمندان باید مقررات محل کار را رعایت کنند تا محیطی امن حفظ شود.
نافرمانی کردن
کارمندان نباید برای رفاه خود از مقررات ایمنی محل کار سرپیچی کنند.
شورش کردن
علیرغم خطرات، برخی افراد شجاع انتخاب میکنند که برای حقوق بشر شورش کنند.
اطاعت کردن
در طول سالها، سازمان با استانداردهای صنعت مطابقت داشته است.
پیروی کردن
نرمافزار باید به استانداردهای صنعت متعهد باشد تا سازگاری تضمین شود.
مجوز دادن
بانک انتقال وجوه از حساب مشتری را برای پرداخت قبضهای ماهانهاش مجاز کرد.
مجوز صادر کردن
رئیس جمهور تصمیم گرفت عملیات نظامی را تصویب کند، که تأیید رسمی برای مأموریت را صادر کرد.
حق قانونی دادن
سال گذشته، مشارکت قابل توجه آنها در پروژه، آنها را مستحق به رسمیت شناختن و جوایز کرد.
توانمند کردن
در رهبری، ارتباط مؤثر میتواند به اعضای تیم اختیار دهد تا ابتکار عمل به خرج داده و به اهداف کمک کنند.
جواز دادن
هنرمندان میتوانند موسیقی خود را برای استفاده در تبلیغات یا فیلمها مجوز دهند و در ازای آن حق امتیاز دریافت کنند.
اعطا کردن
او اعطا کرد درخواست آنها را برای بودجه بیشتر.
سرکوب کردن
مقامات از گاز اشکآور و آبپاش برای سرکوب ناآرامیها در مرکز شهر استفاده کردند.
انتشار چیزی را ممنوع کردن
موسسه تحقیقاتی تصمیم گرفت یافتههای مطالعه را تحریم کند تا زمانی که مورد بررسی همتا و تأیید قرار گیرند.
اجازه ندادن
اداره مدرسه تصمیم گرفت استفاده از تلفن همراه را در ساعات کلاس ممنوع کند.
وادار کردن
روایت گیرای رمان، خوانندگان را وادار میکند تا دیروقت بیدار بمانند، مشتاق برای کشف نتیجه.
تحت فشار قرار دادن
والدین باید تصمیمات فرزندان خود را بدون فشار به انتخابهای شغلی خاص راهنمایی کنند.
ملزم کردن
با پذیرش بورسیه، دانشجویان ملزم میشوند که در طول سال تحصیلی معدل مشخصی را حفظ کنند.
ملزم کردن
قانون شهروندان را ملزم میکند که از درآمد خود مالیات بپردازند.
رضایت دادن
با یک تکان سر، او به درخواست افزایش حقوقش رضایت داد.