سطح مبتدی - آب و هوا و طبیعت

واژگان پایه را برای صحبت درباره آب و هوا، مناظر و عناصر طبیعی بیاموزید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح مبتدی
chaud [صفت]
اجرا کردن

گرم

Ex:

این پلیور گرم و راحت است.

frais [صفت]
اجرا کردن

خنک

Ex:

یک نوشیدنی خنک در این گرما احساس خوبی دارد.

froid [صفت]
اجرا کردن

سرد

Ex:

یخ در هنگام لمس سرد است.

la pluie [اسم]
اجرا کردن

باران

Ex:

بعد از باران، خورشید برمی‌گردد.

la neige [اسم]
اجرا کردن

برف

Ex:

برف وقتی هوا گرم است آب می‌شود.

le nuage [اسم]
اجرا کردن

ابر

Ex:

ابرها باران را خبر می‌دهند.

la glace [اسم]
اجرا کردن

یخ

Ex:

دریاچه در زمستان با یخ پوشیده شده است.

le sud [اسم]
اجرا کردن

جنوب

Ex:

آب‌وهوای جنوب گرم‌تر از آب‌وهوای شمال است.

l'est [اسم]
اجرا کردن

شرق

Ex:

در شرق جنگل‌های زیادی وجود دارد.

le nord [اسم]
اجرا کردن

شمال

Ex:

شمال اغلب در زمستان بادخیز است.

l'ouest [اسم]
اجرا کردن

غرب

Ex:

ما قصد داریم این تابستان غرب را کاوش کنیم.

la Terre [اسم]
اجرا کردن

سیاره زمین

Ex:

آب به مقدار زیاد روی زمین وجود دارد.

le ciel [اسم]
اجرا کردن

آسمان

Ex:

پرندگان در آسمان پرواز می‌کنند.

la rivière [اسم]
اجرا کردن

رودخانه

Ex:

رودخانه در جنوب به رودخانه اصلی می‌پیوندد.

la mer [اسم]
اجرا کردن

دریا

Ex:

او رویای سفر دور دریای مدیترانه را دارد.

la montagne [اسم]
اجرا کردن

کوه

Ex:

منظره از کوه شگفت‌انگیز است.

la plage [اسم]
اجرا کردن

دریاکنار

Ex:

صدف‌های زیادی روی ساحل وجود دارد.

la forêt [اسم]
اجرا کردن

جنگل

Ex:

آن‌ها کلبه‌ای در قلب جنگل ساختند.

l'île [اسم]
اجرا کردن

جزیره

Ex:

آن‌ها در حین کاوش در منطقه یک جزیره جدید کشف کردند.

le désert [اسم]
اجرا کردن

بیابان

Ex:

شب‌ها دما در بیابان بسیار کاهش می‌یابد.

l'arbre [اسم]
اجرا کردن

درخت

Ex:

آن‌ها در سایه یک درخت نشستند.

la fleur [اسم]
اجرا کردن

گل (گیاه)

Ex:

او یک دسته گل به من هدیه داد.

l'étoile [اسم]
اجرا کردن

ستاره

Ex:

این ستاره بخشی از صورت فلکی شکارچی است.