سطح مبتدی - فعالیت‌های روزانه

واژگان پایه را برای صحبت در مورد روال روزمره و فعالیت‌های روزانه خود بیاموزید.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح مبتدی
réveiller [فعل]
اجرا کردن

بیدار شدن

Ex:

او امروز صبح با یک جهش بیدار شد.

dormir [فعل]
اجرا کردن

خوابیدن

Ex:

او در خانه پدربزرگ و مادربزرگش خوابید.

travailler [فعل]
اجرا کردن

کار کردن

Ex:

او ده سال است که به عنوان معلم کار می‌کند.

habiller [فعل]
اجرا کردن

لباس پوشیدن

Ex:

آنها همیشه با دقت لباس می‌پوشند.

اجرا کردن

لباس خود را درآوردن

Ex:

آن‌ها در اتاق پرو لباس‌هایشان را درمی‌آورند.

laver [فعل]
اجرا کردن

خود را شستن

Ex:

امروز باید موهایت را بشویی.

porter [فعل]
اجرا کردن

پوشیدن

Ex:

امروز جواهرات جدید می‌پوشی.

cuisiner [فعل]
اجرا کردن

آشپزی کردن

Ex:

ما با هم یک کیک پختیم.

coucher [فعل]
اجرا کردن

خوابیدن

Ex:

می‌خواهی کمی دراز بکشی؟

brosser [فعل]
اجرا کردن

برس کشیدن

Ex:

او موهایش را با یک برس چوبی شانه می‌زند.

nettoyer [فعل]
اجرا کردن

تمیز کردن

Ex:

باید بعد از مهمانی تراس را تمیز کنیم.