افعال عبارتی با استفاده از 'On' و 'Upon' - ارتباط یا بحث (روشن)

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
افعال عبارتی با استفاده از 'On' و 'Upon'
to call on [فعل]
اجرا کردن

فراخواندن

Ex: The president called on the nation for unity in challenging times .

رئیس‌جمهور از ملت خواست در زمان‌های چالش‌برانگیز متحد باشند.

to drone on [فعل]
اجرا کردن

روده‌درازی کردن

Ex: The politician 's speeches were known to drone on , often lacking the energy needed to captivate the audience .

نطق‌های سیاستمدار به طولانی و خسته‌کننده بودن معروف بودند، اغلب فاقد انرژی لازم برای جذب مخاطب بودند.

اجرا کردن

جزئیات بیشتر ارائه دادن

Ex:

در طول مصاحبه، از کاندیدا خواسته شد تا در مورد تجربیات کاری قبلی و دستاوردهای خود توضیح بیشتری بدهد.

to get on [فعل]
اجرا کردن

رابطه دوستانه داشتن

Ex:

کنار آمدن با یک سگ به صبر و درک رفتار آن نیاز دارد.

اجرا کردن

شروع به بحث در مورد چیزی کردن

Ex:

معلم پس از مرور مطالب قبلی به درس تاریخ پرداخت.

to harp on [فعل]
اجرا کردن

مدام درباره چیزی صحبت کردن

Ex: The boss harped on the need for improved productivity in the meeting .

رئیس پافشاری کرد بر نیاز به بهبود بهره‌وری در جلسه.

to hit on [فعل]
اجرا کردن

با کسی معاشقه کردن

Ex: The bartender noticed a customer hitting on another and intervened when it got uncomfortable .

باریستا متوجه شد که یک مشتری با دیگری ور می‌رود و زمانی که وضعیت ناراحت‌کننده شد، مداخله کرد.

اجرا کردن

نظر دادن

Ex: Scholars often pronounce on subjects they have extensively researched .

دانشمندان اغلب در مورد موضوعاتی که به طور گسترده تحقیق کرده‌اند اظهار نظر می‌کنند.

اجرا کردن

به کسی اطلاع دادن

Ex:

من خیلی خوشحالم که از آن پادکست مطلع شدم؛ فوق‌العاده آموزنده است.

اجرا کردن

درباره چیزی طولانی صحبت کردن

Ex: The professor had a habit of rambling on during lectures , making it hard to follow .

پروفسور عادت داشت در طول سخنرانی‌ها پرحرفی بی‌هدف کند، که دنبال کردن را دشوار می‌ساخت.

اجرا کردن

به کسی خبر غافلگیرکننده دادن

Ex:

معلم یک آزمون ناگهانی برگزار کرد و دانش دانش‌آموزان را بدون هشدار قبلی آزمایش کرد.

to touch on [فعل]
اجرا کردن

مختصراً به مطلبی اشاره کردن

Ex: The article touched on various aspects of the environmental impact .

مقاله به اشاره کرد به جنبه‌های مختلف تأثیر محیط زیستی.

اجرا کردن

همیشه در مورد مسائل بی‌اهمیت صحبت کردن

Ex:

استاد درباره زمینه تاریخی وراجی کرد و توجه دانشجویان را از دست داد.