سطح اولیه - سلامتی و بدن

اینجا شما کلمات مربوط به سلامتی و بدن مانند قلب، درد، آنفولانزا و سالم را یاد می‌گیرید، که برای زبان‌آموزان سطح A2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
اجرا کردن

تندرستی

Ex:

او از سلامتی خود مراقبت می‌کند.

die Grippe [اسم]
اجرا کردن

آنفولانزا

Ex:

او از آنفولانزا می‌ترسد.

der Hals [اسم]
اجرا کردن

گردن

Ex:

من گردنم را ماساژ می‌دهم.

das Herz [اسم]
اجرا کردن

قلب

Ex:

او به قلبش گوش می‌دهد.

das Blut [اسم]
اجرا کردن

خون

Ex:

من خون را روی زمین می‌بینم.

der Körper [اسم]
اجرا کردن

بدن

Ex:

او بدن خود را می‌شوید.

der Magen [اسم]
اجرا کردن

شکم

Ex:

او گرسنگی در معده دارد.

der Rücken [اسم]
اجرا کردن

کمر

Ex:

من یک بالش زیر کمرم می‌گذارم.

der Schmerz [اسم]
اجرا کردن

درد

Ex:

او می‌گوید درد رفته است.

اجرا کردن

آبریزش بینی

Ex:

سرماخوردگی بینی را مرطوب می‌کند.

der Zahn [اسم]
اجرا کردن

دندان

Ex:

دندانپزشک یک دندان را می‌کشد.

bluten [فعل]
اجرا کردن

خون ریزی کردن

Ex:

چرا خونریزی می‌کنی؟

husten [فعل]
اجرا کردن

سرفه کردن

Ex:

او با صدای بلند سرفه می‌کند.

اجرا کردن

صدمه دیدن

Ex:

کودک زانویش را آسیب می‌زند.

fit [صفت]
اجرا کردن

تندرست

Ex:

بعد از تمرین، دوباره واقعاً سرحال بودم.

gesund [صفت]
اجرا کردن

تندرست

Ex:

آیا هنوز کاملاً سالم نیستی؟

اجرا کردن

بیمه درمانی

Ex:

او شرکت بیمه سلامت را تغییر می‌دهد.

اجرا کردن

دارو

Ex:

او دارو را به کودک می‌دهد.

das Rezept [اسم]
اجرا کردن

نسخه

Ex:

او نسخه را در داروخانه نشان می‌دهد.

der Finger [اسم]
اجرا کردن

انگشت

Ex:

او انگشتان بلندی دارد.

اجرا کردن

شانه

Ex:

او به دوستانه‌ای روی شانه‌اش زد.

das Ohr [اسم]
اجرا کردن

گوش

Ex:

آیا با گوش چپ بهتر می‌شنوی ؟

die Brust [اسم]
اجرا کردن

سینه

Ex:

عضلات سینه در ورزش مهم هستند.

das Knie [اسم]
اجرا کردن

زانو

Ex:

در ورزش باید از زانو محافظت کرد.

die Lunge [اسم]
اجرا کردن

شش

Ex:

ریه نقش محوری در تنفس ایفا می‌کند.

اجرا کردن

قرص

Ex:

قرص را با آب مصرف کنید.

die Medizin [اسم]
اجرا کردن

دارو

Ex:

بدون دارو، من خوب نخواهم شد.

untersuchen [فعل]
اجرا کردن

معاینه کردن

Ex:

دامپزشک سگ را معاینه می‌کند.