سطح اولیه - فعالیت‌ها

اینجا شما کلماتی برای فعالیت‌هایی مانند تمیز کردن، نقاشی کردن، خواندن و عکاسی یاد می‌گیرید که برای زبان‌آموزان سطح A2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
putzen [فعل]
اجرا کردن

تمیز کردن

Ex:

او دندان‌هایش را تمیز می‌کند.

spülen [فعل]
اجرا کردن

شستن

Ex:

میشه لطفاً فنجان‌ها رو بشورید؟

aufräumen [فعل]
اجرا کردن

مرتب کردن

Ex:

لطفاً اسباب‌بازی‌هایت را مرتب کن.

اجرا کردن

بی‌حرکت ایستادن

Ex:

اینجا بایست بمان !

bremsen [فعل]
اجرا کردن

ترمز کردن

Ex:

مجبور شدم سخت ترمز کنم.

ergänzen [فعل]
اجرا کردن

تکمیل کردن

Ex:

آیا می‌توانی لیست را تکمیل کنی؟

malen [فعل]
اجرا کردن

نقاشی کردن

Ex:

او هر روز در دفتر طراحی خود نقاشی می‌کند.

singen [فعل]
اجرا کردن

آواز خواندن

Ex:

ما با هم یک سرود کریسمس می‌خوانیم.

اجرا کردن

پیاده‌روی

Ex:

یک پیاده‌روی کوتاه ذهن را تازه می‌کند.

das Tennis [اسم]
اجرا کردن

تنیس

Ex:

زمین تنیس در کنار استخر شنا قرار دارد.

reparieren [فعل]
اجرا کردن

تعمیر کردن

Ex:

ما خودمان در را تعمیر می‌کنیم.

zeichnen [فعل]
اجرا کردن

نقاشی کشیدن

Ex:

در کلاس هنر، ما مناظر را کشیدیم.

اجرا کردن

عکاسی کردن

Ex:

ما کل مهمانی را عکس گرفتیم.

campen [فعل]
اجرا کردن

اردو زدن

Ex:

کمپینگ سرگرم‌کننده است، به‌ویژه با دوستان.

entspannen [فعل]
اجرا کردن

آرامیدن

Ex:

بعد از ورزش، مدت‌ها استراحت کردم.

chatten [فعل]
اجرا کردن

چت کردن

Ex:

او با خواهرش چت کرد.

basteln [فعل]
اجرا کردن

با دست درست کردن

Ex:

آنها کاردستی درست می‌کنند تزئینات برای مهمانی.

nähen [فعل]
اجرا کردن

دوختن

Ex:

می‌توانی این سوراخ را در شلوارم بدوزی؟

stricken [فعل]
اجرا کردن

بافتن

Ex:

من یاد گرفتم که چگونه یک شال را ببافم.

shoppen [فعل]
اجرا کردن

خرید کردن

Ex:

من معمولاً آنلاین shoppe می‌کنم، چون راحت است.

herstellen [فعل]
اجرا کردن

تولید کردن

Ex:

ماشین در آلمان ساخته شد.

schneiden [فعل]
اجرا کردن

کوتاه کردن مو

Ex:

او برای خودش یک مدل موی جدید کوتاه کرده است.

probieren [فعل]
اجرا کردن

امتحان کردن

Ex:

آیا می‌خواهی کیک را بچشی؟