سطح اولیه - آموزش و یادگیری

اینجا کلمات مربوط به آموزش و یادگیری مانند دانشگاه، آموزش، امتحان و یادگیری را یاد می‌گیری که برای زبان‌آموزان سطح A2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
اجرا کردن

کارآموزی

Ex:

آموزش خوب برای آینده مهم است.

اجرا کردن

مشاوره

Ex:

مشاوره 30 دقیقه طول کشید.

der Inhalt [اسم]
اجرا کردن

محتوا

Ex:

محتوا ایمیل کوتاه و واضح بود.

اجرا کردن

دانش

Ex:

این دانش برای شغل مهم است.

اجرا کردن

دانشگاه

Ex:

او به عنوان استاد در دانشگاه کار می‌کند.

die Notiz [اسم]
اجرا کردن

یادداشت

Ex:

یادداشت با مداد نوشته شده بود.

die Note [اسم]
اجرا کردن

نمره

Ex:

نمره 1 بهترین در آلمان است.

das Zeugnis [اسم]
اجرا کردن

گواهی

Ex:

دیپلم دبیرستان برای تحصیل در دانشگاه واجد شرایط می‌کند.

denken [فعل]
اجرا کردن

فکر کردن

Ex:

لطفاً بلند فکر کن!

اجرا کردن

واژه‌نامه

Ex:

لغتنامه‌های آنلاین بسیار کاربردی هستند.

das Abitur [اسم]
اجرا کردن

امتحان نهایی

Ex:

برای Abitur، باید زیاد درس بخوانید.

die Lösung [اسم]
اجرا کردن

راه‌حل

Ex:

همه راه‌حل‌ها درست هستند.

اجرا کردن

کلاس

Ex:

کودکان در طول درس گوش می‌دهند.

der Test [اسم]
اجرا کردن

آزمون

Ex:

آزمون 30 دقیقه طول می‌کشد.

das Thema [اسم]
اجرا کردن

موضوع

Ex:

من با این موضوع آشنا نیستم.

اجرا کردن

نام‌نویسی کردن

Ex:

ما باید به صورت آنلاین ثبت‌نام کنیم.

اجرا کردن

دانش‌آموز

Ex:

ما قبلاً دانش‌آموزان این مدرسه بودیم.

wiederholen [فعل]
اجرا کردن

تکرار کردن

Ex:

ما جمله را با هم تکرار می‌کنیم.

die Lehre [اسم]
اجرا کردن

کارآموزی

Ex:

آموزش سه سال و نیم طول می‌کشد.

der Zettel [اسم]
اجرا کردن

برگه یادداشت

Ex:

او برگه‌هایی با آدرس پخش کرد.

der Prüfer [اسم]
اجرا کردن

ممتحن

Ex:

آزمون‌گیر آزمون‌ها را تصحیح می‌کند.

notieren [فعل]
اجرا کردن

یادداشت کردن

Ex:

او همه چیز را در تقویم خود یادداشت می‌کند.

bestehen [فعل]
اجرا کردن

موفق شدن

Ex:

ما باید امتحان را پاس کنیم.

korrigieren [فعل]
اجرا کردن

تصحیح کردن

Ex:

لطفاً اگر اشتباه می‌کنم مرا تصحیح کنید.

اجرا کردن

برنامه کلاسی

Ex:

دوشنبه، من ریاضی در برنامه درسی دارم.

lösen [فعل]
اجرا کردن

حل کردن

Ex:

آیا می‌توانی آن را حل کنی؟