سطح اولیه - حمل و نقل

اینجا شما کلمات مربوط به حمل و نقل مانند برنامه زمانی، گواهینامه رانندگی، مترو و پمپ بنزین را یاد می‌گیرید که برای زبان‌آموزان سطح A2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
اجرا کردن

برنامه حرکت (قطار، اتوبوس و ...)

Ex:

برنامه زمانی تغییر کرده است.

اجرا کردن

وسیله نقلیه موتوری

Ex:

وسیله‌های نقلیه موتوری باید بیمه شوند.

اجرا کردن

ماشین سواری

Ex:

خودروهای سواری باید به طور منظم بازرسی شوند.

اجرا کردن

گواهینامه (رانندگی)

Ex:

بدون گواهینامه رانندگی، نمی‌توان رانندگی کرد.

das Benzin [اسم]
اجرا کردن

بنزین

Ex:

بنزین امروز گران است.

der Diesel [اسم]
اجرا کردن

گازوئیل

Ex:

موتورهای دیزل صرفه‌جویانه هستند.

die Fähre [اسم]
اجرا کردن

فرابر (نوعی کشتی مسافربری و یا باربری)

Ex:

کشتی مسافربری ماشین‌ها را از رودخانه عبور می‌دهد.

das Schiff [اسم]
اجرا کردن

کشتی

Ex:

کشتی کانتینرها را حمل می‌کند.

der Motor [اسم]
اجرا کردن

موتور

Ex:

این موتور بنزین زیادی مصرف می‌کند.

der Reifen [اسم]
اجرا کردن

لاستیک (ماشین)

Ex:

لاستیک یک میخ در داخل دارد.

der Wagen [اسم]
اجرا کردن

ماشین

Ex:

ماشین آبی خیلی سریع رانندگی می‌کند.

اجرا کردن

تأخیر

Ex:

تأخیرهای پرواز آزاردهنده هستند.

der Weg [اسم]
اجرا کردن

راه

Ex:

ما راهی دیگر در پیش می‌گیریم.

die U-Bahn [اسم]
اجرا کردن

مترو

Ex:

مترو هر ده دقیقه یکبار حرکت می‌کند.

اجرا کردن

سکوی ایستگاه قطار

Ex:

روی سکو افراد زیادی ایستاده‌اند.

abfliegen [فعل]
اجرا کردن

حرکت کردن (هواپیما)

Ex:

پرواز شما چه زمانی برمی‌خیزد؟

die Abfahrt [اسم]
اجرا کردن

حرکت

Ex:

ما نباید حرکت اتوبوس را از دست بدهیم.

der Abflug [اسم]
اجرا کردن

زمان پرواز (هواپیما)

Ex:

ما در انتظار پرواز پرواز خود هستیم.

das Schild [اسم]
اجرا کردن

تابلو (رانندگی)

Ex:

مراقب علامت ایست باش!

der Verkehr [اسم]
اجرا کردن

رفت‌وآمد

Ex:

در ساعت شلوغی، ترافیک وحشتناک است.

nehmen [فعل]
اجرا کردن

گرفتن (وسایل نقلیه)

Ex:

آیا می‌گیری مترو یا تاکسی؟

der Verkehr [اسم]
اجرا کردن

رفت‌وآمد

Ex:

در ساعت شلوغی، ترافیک وحشتناک است.

tanken [فعل]
اجرا کردن

سوخت‌گیری کردن

Ex:

او هر دوشنبه سوخت گیری می‌کند.

umsteigen [فعل]
اجرا کردن

عوض کردن

Ex:

او به اتوبوس تغییر می‌دهد.

اجرا کردن

پمپ بنزین

Ex:

پمپ بنزین یک فروشگاه دارد.

اجرا کردن

تعمیرگاه

Ex:

هنرمندان به یک کارگاه خلاق نیاز دارند.

die Ampel [اسم]
اجرا کردن

چراغ راهنمایی

Ex:

ما در چراغ راهنمایی منتظر هستیم.

اجرا کردن

تقاطع

Ex:

در تقاطع، باید به چپ بپیچید.

parken [فعل]
اجرا کردن

پارک کردن

Ex:

آیا جایی برای پارک کردن پیدا کردی؟