سطح اولیه - اشیاء مشترک

اینجا شما کلمات برای اشیاء رایج مانند فنجان، بشقاب، صندلی و میز را یاد می‌گیرید، که برای زبان‌آموزان سطح A2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
die Dose [اسم]
اجرا کردن

قوطی

Ex:

من قوطی خالی را دور می‌اندازم.

die Gabel [اسم]
اجرا کردن

چنگال

Ex:

او یک چنگال برمی‌دارد.

der Löffel [اسم]
اجرا کردن

قاشق

Ex:

او یک قاشق برمی‌دارد.

اجرا کردن

ظرف

Ex:

او ظروف را روی میز می‌گذارد.

die Heizung [اسم]
اجرا کردن

سیستم گرمایشی

Ex:

سرد است، گرمایش را روشن کن.

die Kanne [اسم]
اجرا کردن

قوری

Ex:

او سقز را با آب پر می‌کند.

das Messer [اسم]
اجرا کردن

چاقو

Ex:

من نان را با چاقو می‌برم.

اجرا کردن

سطل زباله

Ex:

او سطل زباله را بیرون می‌برد.

اجرا کردن

میز تحریر

Ex:

او روی میز تحریر می‌نویسد.

der Stuhl [اسم]
اجرا کردن

صندلی

Ex:

صندلی کنار میز ایستاده است.

die Tasse [اسم]
اجرا کردن

فنجان

Ex:

او فنجان را روی میز می‌گذارد.

der Teller [اسم]
اجرا کردن

بشقاب

Ex:

او یک بشقاب برمی‌دارد.

der Teppich [اسم]
اجرا کردن

فرش

Ex:

فرش روی زمین قرار دارد.

der Topf [اسم]
اجرا کردن

قابلمه

Ex:

من سوپ را در قابلمه می‌پزم.

اجرا کردن

کالسکه (کودک)

Ex:

کالسکه کودک یک محافظ باران دارد.

die Sache [اسم]
اجرا کردن

چیز

Ex:

آیا وسایل خود را فراموش کردی؟

der Koffer [اسم]
اجرا کردن

چمدان

Ex:

در فرودگاه، باید چمدان را تحویل دهید.

die Möbel [اسم]
اجرا کردن

مبلمان

Ex:

مبلمان از چوب ساخته شده‌اند.

der Besen [اسم]
اجرا کردن

جارو

Ex:

او برگ‌ها را با یک جارو شاخه‌ای جمع کرد.

die Schere [اسم]
اجرا کردن

قیچی

Ex:

قیچی بسیار تیز است.

der Kleber [اسم]
اجرا کردن

چسب

Ex:

این چسب سریع خشک می‌شود.

der Ordner [اسم]
اجرا کردن

زونکن

Ex:

در قفسه‌ی من بسیاری پوشه وجود دارد.

اجرا کردن

مدادپاک‌کن

Ex:

کودکان اغلب در مدرسه به پاک‌کن نیاز دارند.

اجرا کردن

پاکت

Ex:

او نامه‌ها را در یک جعبه نگه داشت.

der Nagel [اسم]
اجرا کردن

میخ

Ex:

او در حین چکش‌زنی به میخ برخورد کرد.

die Puppe [اسم]
اجرا کردن

عروسک

Ex:

عروسک روی قفسه در اتاق کودکان ایستاده است.

اجرا کردن

اسباب بازی

Ex:

من اسباب‌بازی را در فروشگاه خریدم.

die Seife [اسم]
اجرا کردن

صابون

Ex:

او از صابون برای شستن استفاده می‌کند.