واژگان برای IELTS General (نمره 5) - چالش‌ها

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به چالش‌هایی که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری هستند را یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 5)
challenging [صفت]
اجرا کردن

چالش‌برانگیز

Ex:

نوشتن یک مقاله تحقیقی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، نیاز به تحقیق جامع و تحلیل انتقادی دارد.

demanding [صفت]
اجرا کردن

دشوار

Ex:

تعادل بین تکالیف مدرسه و فعالیت‌های فوق‌برنامه می‌تواند برای دانش‌آموزان سخت باشد و نیاز به مدیریت زمان و سازماندهی دارد.

tough [صفت]
اجرا کردن

سخت

Ex: Coping with the loss of a loved one can be tough , requiring time and emotional support .

کنار آمدن با از دست دادن عزیزان می‌تواند سخت باشد، به زمان و حمایت عاطفی نیاز دارد.

trying [صفت]
اجرا کردن

سخت

Ex:

این یک زمان سخت برای تیم پس از استعفای رهبرشان بود.

اجرا کردن

وقت‌گیر

Ex: Learning a new language can be time-consuming , but the reward of fluency is well worth the effort .

یادگیری یک زبان جدید می‌تواند زمان‌بر باشد، اما پاداش تسلط به آن ارزش تلاش را دارد.

اجرا کردن

مقاومت‌ناپذیر

Ex: Facing the overwhelming task of planning the wedding , she enlisted the help of a wedding planner .

در مقابل کار طاقت‌فرسای برنامه‌ریزی عروسی، او از کمک یک برنامه‌ریز عروسی استفاده کرد.

to face [فعل]
اجرا کردن

مواجه شدن

Ex: The team faced criticism for their performance during the championship .

تیم با انتقادهایی به خاطر عملکردشان در طول مسابقات روبرو شد.

to confront [فعل]
اجرا کردن

مقابله کردن (با یک مشکل یا سختی)

Ex: The student had to confront the challenge of preparing for multiple exams within a short timeframe .

دانشجو مجبور بود با چالش آماده‌سازی برای چندین امتحان در مدت زمان کوتاهی روبرو شود.

اجرا کردن

به چیزی یا کسی رسیدگی کردن

Ex: Sometimes , we have to deal with things we do n't like .

گاهی اوقات، ما مجبوریم با چیزهایی که دوست نداریم سر و کار داشته باشیم.

to meet [فعل]
اجرا کردن

گریبان (کسی را) گرفتن

Ex: The mystery of how the ancient civilization met its downfall continues to puzzle historians .

رمز و راز اینکه چگونه تمدن باستانی روبرو شد با سقوط خود همچنان مورخان را متحیر می‌کند.

to address [فعل]
اجرا کردن

رسیدگی کردن

Ex: The first step to improvement is to address the root causes of the problem .

اولین قدم برای بهبود، رسیدگی به دلایل ریشه‌ای مشکل است.

to handle [فعل]
اجرا کردن

(با موفقیت) از پس چیزی برآمدن

Ex: The team handled the unexpected setback effectively .

تیم به طور موثر با عقب‌گرد غیرمنتظره برخورد کرد.

to struggle [فعل]
اجرا کردن

تلاش کردن

Ex: The team struggled to adapt to the new project requirements .

تیم برای تطبیق با الزامات جدید پروژه تلاش کرد.

to tolerate [فعل]
اجرا کردن

تحمل کردن

Ex: In relationships , partners need to tolerate differences and work towards mutual understanding .

در روابط، شرکا نیاز دارند که تفاوت‌ها را تحمل کنند و به سمت درک متقابل کار کنند.

to solve [فعل]
اجرا کردن

حل کردن

Ex: The team collaborated to solve the technical issues with the website .

تیم برای حل مشکلات فنی وب سایت همکاری کرد.

to cope [فعل]
اجرا کردن

از عهده (چیزی) برآمدن

Ex: Patients coping with chronic illnesses develop resilience to maintain a high quality of life .

بیمارانی که با بیماری‌های مزمن کنار می‌آیند، انعطاف‌پذیری را برای حفظ کیفیت بالای زندگی توسعه می‌دهند.

to adapt [فعل]
اجرا کردن

سازگار شدن

Ex: After moving abroad , he had to quickly adapt to the local culture .

پس از نقل مکان به خارج از کشور، او مجبور شد به سرعت با فرهنگ محلی خو بگیرد.

to stand [فعل]
اجرا کردن

تحمل کردن

Ex: As a parent , you learn to stand the occasional chaos and mess that comes with having young children .

به عنوان یک والد، شما یاد می‌گیرید که تحمل کنید هرج و مرج و بی‌نظمی گاه‌به‌گاه همراه با داشتن فرزندان کوچک را.

to bear [فعل]
اجرا کردن

تحمل کردن

Ex: We must learn to bear the hardships of life with resilience and patience .

ما باید یاد بگیریم که سختی‌های زندگی را با انعطاف‌پذیری و صبر تحمل کنیم.

to obtain [فعل]
اجرا کردن

به‌دست آوردن

Ex: They have obtained the necessary licenses for the project .

آن‌ها مجوزهای لازم برای پروژه را به دست آورده‌اند.

اجرا کردن

مواجه شدن

Ex: The author encountered writer 's block while working on the final chapters of the book .

نویسنده در حین کار روی فصل‌های پایانی کتاب با مشکل نویسندگی مواجه شد.

to conquer [فعل]
اجرا کردن

بر چیزی غلبه کردن

Ex: Athletes conquer physical limitations through dedicated training and discipline .

ورزشکاران از طریق تمرین و انضباط اختصاصی، محدودیت‌های فیزیکی را پشت سر می‌گذارند.

to tackle [فعل]
اجرا کردن

تلاش به مقابله با چیزی کردن

Ex: Volunteers in the community are actively tackling social problems for positive change .

داوطلبان در جامعه به طور فعال در حال مقابله با مشکلات اجتماعی برای تغییر مثبت هستند.

manageable [صفت]
اجرا کردن

قابل مدیریت

Ex: Keeping the schedule flexible helped make the workload more manageable .

انعطاف‌پذیر نگه داشتن برنامه به قابل مدیریت‌تر شدن حجم کار کمک کرد.

واژگان برای IELTS General (نمره 5)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار شدت بالا شدت کم فضا و منطقه
اشکال Speed Significance نفوذ و قدرت
بی نظیری Complexity Value Quality
چالش‌ها ثروت و موفقیت فقر و شکست Appearance
Age شکل بدن Wellness بافت‌ها
Intelligence صفات مثبت انسانی صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی
پاسخ‌های عاطفی حالت‌های عاطفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها
صداها Temperature Probability اقدامات رابطه‌ای
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها نظرات افکار و تصمیمات
دانش و اطلاعات تشویق و دلسردی درخواست و پیشنهاد پشیمانی و اندوه
احترام و تایید تلاش و پیشگیری لمس و نگه داشتن اقدامات و واکنش های فیزیکی
حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری
درک حواس استراحت و آرامش خوردن و نوشیدن تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری تهیه غذا سرگرمی ها و روال ها
Shopping مالی و ارز زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation جامعه و رویدادهای اجتماعی بخش های شهر دوستی و دشمنی
روابط عاشقانه احساسات مثبت احساسات منفی Family
حیوانات Weather غذا و نوشیدنی سفر و گردشگری
Pollution Migration فجایع مواد
قیدهای حالت قیدهای نظر قیدهای قطعیت قیدهای تکرار
قیدهای زمان قیدهای مکان قیدهای درجه قیدهای تأکید
قیدهای هدف و قصد قیدهای پیوندی