واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9) - Value

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به ارزش را یاد خواهید گرفت که برای آزمون آکادمیک آیلتس ضروری هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
sumptuous [صفت]
اجرا کردن

مجلل

Ex: Guests were treated to a sumptuous spa experience , complete with massages , facials , and luxurious amenities .

میهمانان از یک تجربه اسپا مجلل، شامل ماساژ، فیشیال و امکانات لوکس بهره‌مند شدند.

high-end [صفت]
اجرا کردن

سطح بالا

Ex: The new smartphone model boasts high-end features like a superior camera and fast processing speed .

مدل جدید گوشی هوشمند از ویژگی‌های پیشرفته مانند دوربین برتر و سرعت پردازش سریع بهره می‌برد.

ritzy [صفت]
اجرا کردن

مجلل

Ex: The ritzy resort offered exclusive amenities , including a private beach , spa services , and gourmet dining .

مجتمع لوکس امکانات انحصاری از جمله ساحل خصوصی، خدمات اسپا و رستوران‌های گران‌قیمت ارائه می‌داد.

upmarket [صفت]
اجرا کردن

گران‌قیمت

Ex:

او ترجیح می‌داد در فروشگاه‌های لوکس خرید کند که محصولات باکیفیت و خدمات شخصی‌سازی شده ارائه می‌دادند.

opulent [صفت]
اجرا کردن

مجلل

Ex: He lived an opulent lifestyle , owning multiple yachts and vacation homes .

او یک سبک زندگی پرزرق و برق داشت، صاحب چندین قایق تفریحی و خانه‌های تعطیلات بود.

posh [صفت]
اجرا کردن

شیک

Ex: The posh restaurant was known for its gourmet cuisine and chic ambiance .

رستوران مجلل به خاطر آشپزی گورمه و فضای شیک خود معروف بود.

upscale [صفت]
اجرا کردن

با‌کیفیت

Ex: The upscale restaurant offered a menu featuring gourmet dishes prepared with the finest ingredients .

رستوران لوکس منویی ارائه می‌داد که شامل غذاهای گورمه تهیه شده با بهترین مواد اولیه بود.

plush [صفت]
اجرا کردن

مجلل

Ex:

فروشگاه بزرگ لوکس، مجموعه‌ای از کیف‌های دستی طراحی‌شده لوکس را که از بهترین مواد ساخته شده‌اند، به نمایش گذاشت.

deluxe [صفت]
اجرا کردن

لوکس

Ex: The hotel offered deluxe suites with panoramic views, personalized concierge service, and opulent furnishings.

هتل سوئیت‌های دلوکس با چشمانداز پانوراما، خدمات کانسیرژ شخصی‌سازی شده و اثاثیه مجلل ارائه می‌داد.

premium [صفت]
اجرا کردن

برتر (از نظر کیفیت یا ارزش)

Ex: The fashion designer 's premium line featured couture pieces , intricate detailing , and limited-edition designs for discerning clientele .

خط پریمیوم طراح مد شامل قطعات کوتور، جزئیات پیچیده و طرح‌های محدود برای مشتریان سخت‌پسند بود.

cut-price [صفت]
اجرا کردن

ارزان یا تخفیف‌دار

Ex: The car dealership announced a cut-price event , making it an opportune time for buyers to take advantage of reduced prices on new and used vehicles .

نمایشگاه خودرو یک رویداد قیمت تخفیف‌خورده را اعلام کرد که آن را به زمان مناسبی برای خریداران تبدیل می‌کند تا از قیمت‌های کاهش‌یافته روی وسایل نقلیه نو و دست‌دوم بهره‌مند شوند.

half-price [صفت]
اجرا کردن

نیم‌بها

Ex:

بلیط‌های نصف قیمت کنسرت به سرعت فروخته شدند و جمعیت زیادی از علاقه‌مندان به موسیقی را جذب کردند.

اجرا کردن

تخفیف‌دار

Ex: The airline introduced concessionary fares for frequent flyers as part of their loyalty program .

شرکت هواپیمایی بلیط‌های تخفیف‌دار را برای مسافران پرتکرار به عنوان بخشی از برنامه وفاداری خود معرفی کرد.

exorbitant [صفت]
اجرا کردن

گزاف

Ex: The company faced backlash for its exorbitant pricing of essential medications , putting them out of reach for those in need .

شرکت به دلیل قیمت‌های سرسام‌آور داروهای ضروری با واکنش منفی مواجه شد و آن‌ها را از دسترس نیازمندان خارج کرد.

a dime a dozen [عبارت]
اجرا کردن

چیزی که به وفور همه جا ارزان هست

Ex: Ideas for smartphone apps may be a dime a dozen , but success in the app market is rare .
to depress [فعل]
اجرا کردن

کاهش قیمت‌ها

Ex: Natural disasters or geopolitical events can depress the market value of commodities like oil or precious metals .

بلایای طبیعی یا رویدادهای ژئوپلیتیکی می‌توانند ارزش بازار کالاهایی مانند نفت یا فلزات گرانبها را کاهش دهند.

to debase [فعل]
اجرا کردن

از ارزش ذاتی چیزی کاستن

Ex: Economic mismanagement has sometimes led governments to debase their currency , resulting in a loss of trust in the monetary system .

مدیریت بد اقتصادی گاهی اوقات باعث شده است که دولت‌ها پول خود را کم ارزش کنند، که منجر به از دست رفتن اعتماد به سیستم پولی شده است.

disposable [صفت]
اجرا کردن

در دسترس

Ex: The sale of the property provided a lump sum of disposable capital that could be reinvested or used for personal endeavors .

فروش ملک مبلغی یکجا از سرمایه قابل استفاده را فراهم کرد که می‌توانست دوباره سرمایه‌گذاری شود یا برای تلاش‌های شخصی استفاده شود.

واژگان برای IELTS Academic (نمره 8-9)
اندازه و مقیاس ابعاد و مناطق وزن و پایداری اشکال
افزایش مقدار کاهش مقدار Intensity Speed
Significance بی نظیری Value Complexity
چالش‌ها Quality Success Failure
شکل بدن سن و ظاهر Wellness Intelligence
ویژگی های انسانی پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی رفتارهای اجتماعی طعم‌ها و بوها بافت‌ها
صداها Temperature نظرات افکار و تصمیمات
تشویق و دلسردی احترام و تایید درخواست و پیشنهاد تلاش و پیشگیری
حرکات زبان بدن و حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها درگیر شدن در ارتباط کلامی
خوردن و نوشیدن تهیه غذا Science تغییر و شکل دادن
Education Astronomy Physics Biology
Chemistry Geology Philosophy Psychology
ریاضیات و نمودارها Geometry Environment انرژی و قدرت
چشم انداز و جغرافیا Engineering Technology Internet
Computer History Religion فرهنگ و عرف
Language Arts Music فیلم و تئاتر
Literature Architecture Marketing Finance
Management Medicine بیماری و علائم Law
Crime Punishment Government Politics
War Measurement احساسات سفر و مهاجرت
Weather Pollution فجایع حیوانات
غذا و نوشیدنی قیدهای حالت