واژگان ضروری برای TOEFL - Literature

در اینجا شما برخی از کلمات انگلیسی در مورد ادبیات، مانند "نثر"، "داستان"، "اسطوره" و غیره را یاد خواهید گرفت که برای آزمون TOEFL مورد نیاز است.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان ضروری برای TOEFL
literary [صفت]
اجرا کردن

ادبی

Ex: The professor 's lectures on literary theory provided valuable insights into understanding texts .

سخنرانی‌های استاد در مورد نظریه ادبی بینش‌های ارزشمندی برای درک متون ارائه داد.

anecdote [اسم]
اجرا کردن

حکایت

Ex: His speech was filled with personal anecdotes that kept the audience engaged .

سخنرانی او پر از خاطرات شخصی بود که مخاطبان را مجذوب خود نگه داشت.

prose [اسم]
اجرا کردن

نثر

Ex: While poetry often relies on rhyme and meter , prose allows for more freedom in sentence structure and narrative flow .

در حالی که شعر اغلب به قافیه و وزن متکی است، نثر اجازه آزادی بیشتری در ساختار جمله و جریان روایت می‌دهد.

rhyme [اسم]
اجرا کردن

قافیه

Ex: He could n't think of a good rhyme for " night " in his song .

او نتوانست قافیه خوبی برای "شب" در آهنگش پیدا کند.

storyline [اسم]
اجرا کردن

پی‌رنگ

Ex: The storyline of the movie was both thrilling and heartwarming .

داستان فیلم هم هیجان‌انگیز و هم دلگرم‌کننده بود.

volume [اسم]
اجرا کردن

جلد (کتاب)

Ex: The journal publishes several volumes per year .
publication [اسم]
اجرا کردن

انتشار

Ex: Delays in publication caused the academic paper to miss the deadline .

تاخیر در انتشار باعث شد مقاله علمی مهلت مقرر را از دست بدهد.

playwright [اسم]
اجرا کردن

نمایشنامه‌نویس

Ex: Many great playwrights have influenced the development of modern drama .

بسیاری از نمایشنامه‌نویسان بزرگ بر توسعه درام مدرن تأثیر گذاشته‌اند.

poetic [صفت]
اجرا کردن

شاعرانه

Ex: The poetic language of the novel painted vivid images in the reader 's mind , evoking a sense of wonder and nostalgia .
myth [اسم]
اجرا کردن

افسانه

Ex: His book explores the myths surrounding the origins of the universe .
mythical [صفت]
اجرا کردن

افسانه‌ای

Ex: The mythical city of Atlantis is said to have been lost beneath the sea in a cataclysmic event .

گفته می‌شود شهر افسانه‌ای آتلانتیس در یک رویداد فاجعه‌بار در زیر دریا گم شده است.

fiction [اسم]
اجرا کردن

ادبیات داستانی

Ex: The author is renowned for her captivating fiction stories .
plot [اسم]
اجرا کردن

خط داستانی

Ex: The plot of the TV series unfolded gradually , revealing secrets about each character .

طرح سریال تلویزیونی به تدریج آشکار شد و رازهایی درباره هر شخصیت را فاش کرد.

romance [اسم]
اجرا کردن

(رمان، فیلم و...) عاشقانه

Ex:

او نتوانست در برابر جذابیت یک رمان عاشقانه خوب، با وعده پایان خوش مقاومت کند.

tragic [صفت]
اجرا کردن

تراژیک

Ex: The Greek myth of Orpheus and Eurydice is a tragic tale of love and loss , as Orpheus attempts to rescue his beloved from the underworld .

اسطوره یونانی اورفئوس و ائورودیکه داستان تراژیک عشق و از دست دادن است، جایی که اورفئوس سعی می‌کند معشوقه‌اش را از دنیای زیرین نجات دهد.

symbolic [صفت]
اجرا کردن

نمادین

Ex: The red rose holds a symbolic meaning of love and passion , making it a popular choice for Valentine 's Day gifts .

گل رز قرمز معنای نمادین عشق و شور را دارد و آن را به انتخاب محبوبی برای هدایای روز ولنتاین تبدیل می‌کند.

biography [اسم]
اجرا کردن

زندگی‌نامه

Ex: He spent years researching to write an accurate biography of the historical figure .

او سال‌ها تحقیق کرد تا یک زندگینامه دقیق از شخصیت تاریخی بنویسد.

اجرا کردن

خودزندگی‌نامه

Ex: Many celebrities publish an autobiography to give fans insight into their private lives .

بسیاری از افراد مشهور یک زندگینامه خودنوشت منتشر می‌کنند تا به طرفدارانشان بینشی از زندگی خصوصی خود بدهند.

to depict [فعل]
اجرا کردن

شرح دادن

Ex: The novel has depicted the protagonist 's journey from childhood to adulthood .

رمان سفر شخصیت اصلی را از کودکی تا بزرگسالی به تصویر کشیده است.

metaphor [اسم]
اجرا کردن

استعاره

Ex: In her poem , the author uses a metaphor to compare love to a blooming flower .

در شعر خود، نویسنده از یک استعاره استفاده می‌کند تا عشق را به گلی شکفته تشبیه کند.

narration [اسم]
اجرا کردن

شیوه روایت

Ex: The film 's voiceover narration added depth to the story , providing context and commentary on the unfolding events .

روایت صدای فیلم به داستان عمق بخشید، زمینه و تفسیری درباره رویدادهای در حال وقوع ارائه داد.

moving [صفت]
اجرا کردن

تکان‌دهنده

Ex:

او کتاب را به طرز باورنکردنی تکان‌دهنده یافت، با توصیف‌های زنده از مبارزات و پیروزی‌های شخصیت‌ها.

اجرا کردن

مصور کردن (کتاب و مجله و غیره)

Ex: He illustrates the cookbook with colorful pictures of the finished dishes .

او کتاب آشپزی را با تصاویر رنگی از غذاهای آماده تصویر می‌کند.

to compose [فعل]
اجرا کردن

نگاشتن

Ex: Students were asked to compose a persuasive speech on a topic of their choice for the class assignment .

از دانش‌آموزان خواسته شد تا برای تکلیف کلاسی یک سخنرانی متقاعدکننده در مورد موضوعی از انتخاب خود بنویسند.

to draft [فعل]
اجرا کردن

پیش‌نویس کردن

Ex: Before submitting the report , she carefully drafted a rough outline to organize her thoughts .

قبل از ارسال گزارش، او با دقت یک طرح کلی تهیه کرد تا افکارش را سازماندهی کند.

bestseller [اسم]
اجرا کردن

پرفروش‌ترین محصول

Ex: The self-help book was a bestseller , with millions of copies sold worldwide .
comic [صفت]
اجرا کردن

کمیک

Ex: The sitcom is known for its comic timing and hilarious situations .

سیتکام به خاطر تایمینگ کمدی و موقعیت‌های خنده‌دارش معروف است.

comic strip [اسم]
اجرا کردن

داستان مصور

Ex: The online comic strip went viral , gaining millions of followers who eagerly awaited each new installment .

کمیک استریپ آنلاین به صورت ویروسی پخش شد و میلیون‌ها دنبال‌کننده به دست آورد که مشتاقانه منتظر هر قسمت جدید بودند.