pattern

سختی - ابزار و راه حل

دریابید که اصطلاحات انگلیسی مانند "هوای طوفان" و "گلوله نقره ای" چگونه با ابزارها و راه حل های انگلیسی مرتبط هستند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
English idioms related to Difficulty
silver bullet

a simple and effective solution to a difficult problem

راه حلی ساده و به ظاهر جادویی برای مشکلی پیچیده, راه حل معجزه‌آسا

راه حلی ساده و به ظاهر جادویی برای مشکلی پیچیده, راه حل معجزه‌آسا

[اسم]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "silver bullet"
fast track

the quick and direct path to achieving a goal or completing a project

میان‌بر (در رسیدن به موفقیت)

میان‌بر (در رسیدن به موفقیت)

[اسم]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "fast track"
to throw money at something

to try to solve one's problem by spending money on it

مشکلات خود را با پول حل کردن

مشکلات خود را با پول حل کردن

[عبارت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "to [throw] money at {sth}"
to grasp at straws

to be willing to do whatever necessary to improve one's current situation, regardless of one's chance of success

برای خلاصی از مخمصه به هر چیزی چنگ انداختن

برای خلاصی از مخمصه به هر چیزی چنگ انداختن

[عبارت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "to [grasp|clutch] at straws"
to come out in the wash

to eventually resolve without intervention, typically after a period of time

به خودی خود حل شدن

به خودی خود حل شدن

[عبارت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "to [come] out in the wash"
to weather the storm

to manage to go through a difficulty without many consequences

(از شرایط سخت) جان سالم به در بردن, مشکلات را پشت سر گذاشتن، از سختی‌ها عبور کردن

(از شرایط سخت) جان سالم به در بردن, مشکلات را پشت سر گذاشتن، از سختی‌ها عبور کردن

[عبارت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "to [weather] the storm"
to do the job

to succeed in achieving the required result or solving the encountered problem

کار را راه انداختن, مؤثر بودن

کار را راه انداختن, مؤثر بودن

[عبارت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "to [do] the job"
every trick in the book

referring to every possible method or strategy to achieve a goal, even if they are deceitful or unethical

هر حیله و ترفندی, هر دوز و کلکی

هر حیله و ترفندی, هر دوز و کلکی

[عبارت]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "every trick in the book"
quick fix

an immediate solution that offers temporary relief or improvement to a problem without addressing the root cause

راه حل موقتی, راه حل آسان

راه حل موقتی, راه حل آسان

[اسم]
daily words
wordlist
بستن
ورود
تعریف و معنای "quick fix"
LanGeek
دانلود اپلیکشن LanGeek