صفات ویژگی‌های اشیا - صفت‌های محدوده جغرافیایی

این صفات میزان یا پوشش چیزی را در رابطه با یک منطقه جغرافیایی خاص توصیف می‌کنند، و ویژگی‌هایی مانند "محلی"، "منطقه‌ای" و غیره را منتقل می‌کنند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
صفات ویژگی‌های اشیا
global [صفت]
اجرا کردن

جهانی

Ex: The United Nations works to address global challenges such as poverty , hunger , and human rights violations .

سازمان ملل متحد برای مقابله با چالش‌های جهانی مانند فقر، گرسنگی و نقض حقوق بشر کار می‌کند.

اجرا کردن

بین‌المللی

Ex: The international school offers a curriculum that is recognized worldwide .

مدرسه بین‌المللی برنامه‌ای ارائه می‌دهد که در سراسر جهان شناخته شده است.

domestic [صفت]
اجرا کردن

داخلی

Ex: The domestic market for agricultural products supports local farmers and food producers .

بازار داخلی محصولات کشاورزی از کشاورزان و تولیدکنندگان مواد غذایی محلی حمایت می‌کند.

universal [صفت]
اجرا کردن

جهانی

Ex: The universal need for education underscores its importance as a fundamental human right .

نیاز جهانی به آموزش، اهمیت آن را به عنوان یک حق اساسی بشر برجسته می‌کند.

urban [صفت]
اجرا کردن

شهری

Ex: Researchers studied urban migration patterns over the last decade .

محققان الگوهای مهاجرت شهری را در دهه گذشته مطالعه کردند.

regional [صفت]
اجرا کردن

منطقه‌ای

Ex: The regional economy depends heavily on agriculture and tourism .

اقتصاد منطقه‌ای به شدت به کشاورزی و گردشگری وابسته است.

tribal [صفت]
اجرا کردن

قبیله ای

Ex:

جامعه‌های قبیله‌ای اغلب دارای پیوندهای خویشاوندی قوی و ارزش‌های جمعی هستند.

colonial [صفت]
اجرا کردن

استعماری

Ex: The colonial period saw significant cultural exchanges and conflicts between indigenous peoples and colonizers .

دوره استعماری شاهد تبادلات فرهنگی و درگیری‌های قابل توجهی بین مردم بومی و استعمارگران بود.

suburban [صفت]
اجرا کردن

حومه‌شهری

Ex: The suburban commute to the city took longer than expected due to heavy traffic .

سفر حومه‌ای به شهر به دلیل ترافیک سنگین بیشتر از حد انتظار طول کشید.

territorial [صفت]
اجرا کردن

ارضی

Ex: She felt a strong sense of territorial pride for her hometown and its traditions .

او احساس غرور منطقه‌ای شدیدی نسبت به زادگاه و سنت‌هایش داشت.

peripheral [صفت]
اجرا کردن

محیطی

Ex: The peripheral regions of the country experience different climatic conditions compared to the central areas .

مناطق حاشیه‌ای کشور شرایط آب‌وهوایی متفاوتی را در مقایسه با مناطق مرکزی تجربه می‌کنند.

local [صفت]
اجرا کردن

محلی

Ex: The local community center offers various programs and activities for residents .

مرکز جامعه محلی برنامه‌ها و فعالیت‌های مختلفی را برای ساکنان ارائه می‌دهد.

provincial [صفت]
اجرا کردن

استانی

Ex: The provincial government oversees education and healthcare policies within its borders .

دولت استانی بر سیاست‌های آموزش و بهداشت در محدوده خود نظارت می‌کند.

اجرا کردن

بین قاره اروپا و آمریکای شمالی

Ex: The transatlantic alliance between European and North American countries is crucial for international security .

اتحاد فراآتلانتیک بین کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی برای امنیت بین‌المللی حیاتی است.

civic [صفت]
اجرا کردن

شهری

Ex: He received an award for his civic contributions .

او به خاطر مشارکت‌های شهروندی خود جایزه دریافت کرد.

rural [صفت]
اجرا کردن

روستایی

Ex: Rural schools may face challenges in providing resources and opportunities for their students .

مدارس روستایی ممکن است با چالش‌هایی در تأمین منابع و فرصت‌ها برای دانش‌آموزان خود مواجه شوند.