تمیز
پنجرههای تمیز اجازه میدادند نور خورشید اتاق را پر کند.
این صفات به ما امکان میدهند تا درجه پاکیزگی یا کثیفی مرتبط با یک شیء، سطح، محیط، یا بهداشت شخصی را بیان کنیم.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
تمیز
پنجرههای تمیز اجازه میدادند نور خورشید اتاق را پر کند.
مرتب
او تحسین میکرد که چقدر اتاق دوستش تمیز و مرتب است، با همه چیز در جای خودش.
تمیز و مرتب
آشپزخانه تمیز نگه داشته میشد با ظرفهایی که بعد از هر وعده غذایی شسته و به سرعت جمع میشدند.
تمیز
بی عیب
پوست بیعیب او حسادت دوستانش را برمیانگیخت.
تروتمیز
داخل ماشین بیعیب بود، بدون شلوغی یا آوار.
استریل
بستهبندی لوازم پزشکی به گونهای طراحی شده است که آنها را استریل نگه دارد تا زمانی که آماده استفاده شوند.
مرتب
دانشآموزان به صورت منظم صف کشیدند، آماده برای ورود به کلاس.
کثیف
او مجبور شد ماشین کثیف خود را پس از یک سفر طولانی جادهای تمیز کند.
غبارآلود
اتاق neglected دارای گردآلود بود و پردههای کثیف.
کثیف
او بعد از لمس دستگیره در کثیف دستهایش را شست، با دیدن کثیفی و چربی اخم کرد.
ریختوپاش
دستخط او به هم ریخته و سخت خوان بود، با حروفی که به هم میچسبیدند.
شلوغ
گنجه با لباسها، کفشها و لوازم جانبی شلوغ بود، که پیدا کردن هر چیزی را دشوار میکرد.
آلوده
خاک آلوده در منطقه صنعتی با فلزات سنگین و سموم آلوده شده بود، که آن را برای کشاورزی نامناسب میکرد.
لکدار
رویه سنگ مرمر با زنگزدگی از یک قوطی فلزی که روی آن گذاشته شده بود لکهدار شده بود.
آلوده
هوای آلوده در شهر پر از آلایندههای ناشی از انتشار وسایل نقلیه و فرآیندهای صنعتی بود.
کثیف
ظروف کثیف تمام شب در سینک باقی ماندند و حشرات را جذب کردند.
کثیف
او از لمس دستگیره در کثیف اجتناب کرد، از آنچه ممکن بود روی آن باشد میترسید.
به هم ریخته
یادداشتهایش به هم ریخته و نامرتب بود، که دنبال کردن خط فکری او را دشوار میکرد.