واژگان برای IELTS General (نمره 6-7) - Human Body

در اینجا، شما برخی از کلمات انگلیسی مربوط به بدن انسان را که برای آزمون عمومی آموزش آیلتس ضروری است، یاد خواهید گرفت.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
organ [اسم]
اجرا کردن

عضو

Ex: Doctors were concerned about the damage to his lungs , an essential organ for breathing .

پزشکان نگران آسیب به ریه‌های او، یک اندام حیاتی برای تنفس بودند.

genitals [اسم]
اجرا کردن

آلت تناسلی

Ex: The nurse provided education on proper hygiene practices for cleaning the genitals to prevent infections .

پرستار آموزش‌هایی در مورد روش‌های بهداشتی مناسب برای تمیز کردن اعضای تناسلی به منظور پیشگیری از عفونت‌ها ارائه داد.

limb [اسم]
اجرا کردن

دست یا پا

Ex: The veterinarian examined the dog 's injured limb and recommended a course of treatment .

دامپزشک عضو آسیب دیده سگ را معاینه کرد و یک دوره درمان را توصیه کرد.

اجرا کردن

سیستم ایمنی بدن

Ex: Proper nutrition and regular exercise are essential for maintaining a strong and healthy immune system , bolstering the body 's ability to fight off infections and diseases .

تغذیه مناسب و ورزش منظم برای حفظ یک سیستم ایمنی قوی و سالم ضروری است، که توانایی بدن در مبارزه با عفونت‌ها و بیماری‌ها را تقویت می‌کند.

اجرا کردن

دستگاه گوارش

Ex: Absorption primarily occurs in the small intestine , a vital component of the digestive system , where nutrients enter the bloodstream .

جذب عمدتاً در روده کوچک، یک جزء حیاتی از سیستم گوارشی، اتفاق می‌افتد که در آن مواد مغذی وارد جریان خون می‌شوند.

اجرا کردن

سیستم تنفسی

Ex: Smoking damages the respiratory system .

سیگار کشیدن به سیستم تنفسی آسیب می‌رساند.

اجرا کردن

سیستم تولید مثل

Ex: Hormones control the reproductive system .

هورمون‌ها سیستم تولید مثل را کنترل می‌کنند.

اجرا کردن

دستگاه ماهیچه‌ای-استخوانی انسان

Ex: Exercise helps the musculoskeletal system .

ورزش به سیستم اسکلتی عضلانی کمک می‌کند.

gland [اسم]
اجرا کردن

غده

Ex:

غده‌های عرق، عرق را برای کمک به تنظیم دمای بدن آزاد می‌کنند.

اجرا کردن

سیستم قلبی‌عروقی

Ex: The cardiovascular system works continuously .

سیستم قلبی عروقی به طور مداوم کار می‌کند.

torso [اسم]
اجرا کردن

بالاتنه

Ex: He flexed his abdominal muscles , revealing a defined torso sculpted from years of dedicated training .

او عضلات شکم خود را منقبض کرد، تنه‌ای مشخص را آشکار کرد که از سال‌ها تمرین وقف‌شده تراشیده شده بود.

dorsum [اسم]
اجرا کردن

قسمت بالای پشت بدن

Ex: She complained of soreness across the dorsum after a long day at work .

او از درد در سراسر dorsum پس از یک روز طولانی کار شکایت کرد.

abdomen [اسم]
اجرا کردن

شکم

Ex: He noticed a faint bruise forming on his abdomen , a reminder of the impact from his fall earlier that day .

او متوجه کبودی خفیفی شد که روی شکمش در حال شکل گیری بود، یادآوری از ضربه ناشی از افتادنش در آن روز.

physique [اسم]
اجرا کردن

فیزیک بدن

Ex: Swimming is an excellent exercise for improving your physique .

شنا یک ورزش عالی برای بهبود فیزیک بدنی شماست.

figure [اسم]
اجرا کردن

هیکل

Ex: In some cultures , a fuller figure is celebrated as a sign of health and beauty , while in others , a slim figure is idealized .

در برخی فرهنگ‌ها، یک فیگور پرتر به عنوان نشانه‌ای از سلامت و زیبایی جشن گرفته می‌شود، در حالی که در دیگران، یک فیگور لاغر آرمانی شده است.

sweat [اسم]
اجرا کردن

عرق‌کردن

Ex: The humid weather made the outdoor event uncomfortable , and everyone was covered in a layer of sweat .

هوای مرطوب باعث شد رویداد فضای باز ناراحت‌کننده باشد، و همه با لایه‌ای از عرق پوشیده شده بودند.

calorie [اسم]
اجرا کردن

کالری

Ex: Exercise helps burn calories and can contribute to weight loss or weight maintenance .

ورزش به سوزاندن کالری کمک می‌کند و می‌تواند به کاهش وزن یا حفظ وزن کمک کند.

mass [اسم]
اجرا کردن

حجم بدن

Ex: Losing weight means losing body mass .

کاهش وزن به معنی کاهش جرم بدن است.

bloodstream [اسم]
اجرا کردن

جریان خون

Ex: Red bone marrow constantly produces new blood cells that enter the bloodstream to replace old ones .

مغز استخوان قرمز به طور مداوم سلول‌های خونی جدیدی تولید می‌کند که وارد جریان خون می‌شوند تا جایگزین سلول‌های قدیمی شوند.

endurance [اسم]
اجرا کردن

انعطاف‌پذیری

Ex: Marathon runners train for months to build their endurance for the grueling 26.2-mile race .

دونده‌های ماراتن برای ماه‌ها تمرین می‌کنند تا استقامت خود را برای مسابقه سخت ۲۶.۲ مایلی بسازند.

واژگان برای IELTS General (نمره 6-7)
اندازه و مقیاس ابعاد وزن و پایداری افزایش مقدار
کاهش مقدار Intensity زمان و مدت فضا و منطقه
اشکال Speed Significance Insignificance
قدرت و نفوذ بی نظیری عمومیت Complexity
کیفیت بالا کیفیت پایین Value چالش‌ها
ثروت و موفقیت فقر و شکست سن و ظاهر شکل بدن
Wellness قابلیت فکری ناتوانی فکری صفات مثبت انسانی
صفات منفی انسان ویژگی‌های اخلاقی رفتارهای مالی رفتارهای اجتماعی
صفات تندخو پاسخ‌های عاطفی مثبت پاسخ‌های عاطفی منفی حالت‌های عاطفی مثبت
حالت‌های عاطفی منفی طعم‌ها و بوها بافت‌ها صداها
Temperature Probability تلاش و پیشگیری نظرات
افکار و تصمیمات تشویق و دلسردی دانش و اطلاعات درخواست و پیشنهاد
احترام و تایید پشیمانی و اندوه اقدامات رابطه‌ای اقدامات و واکنش های فیزیکی
زبان بدن و حرکات حالت‌ها و موقعیت‌ها حرکات فرماندهی و اعطای مجوزها
درگیر شدن در ارتباط کلامی درک و یادگیری درک حواس پیش‌بینی
لمس و نگه داشتن خوردن و نوشیدن تهیه غذا تغییر و شکل دادن
خلق و تولید سازماندهی و جمع آوری سرگرمی ها و روال ها Shopping
مالی و ارز Workplace زندگی اداری شغل‌های تخصصی
مشاغل کار دستی مشاغل خدمات و پشتیبانی حرفه‌های خلاقانه و هنری House
Human Body Health ورزش مسابقات ورزشی
Transportation Society رویدادهای اجتماعی حیوانات
بخش های شهر غذا و نوشیدنی دوستی و دشمنی جنسیت و تمایلات جنسی
Family سبک‌های رابطه روابط عاشقانه احساسات مثبت
احساسات منفی سفر و گردشگری Migration مواد
Pollution فجایع قیدهای نظر و قطعیت قیدهای حالت
Weather قیدهای درجه قیدهای زمان و تکرار قیدهای هدف و تأکید
قیدهای پیوندی