ورزش - Figure Skating

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
ورزش
attitude [اسم]
اجرا کردن

نگرش

Ex: His relaxed attitude helped him execute the jumps with precision .

نگرش آرامش‌بخش او به او کمک کرد تا پرش‌ها را با دقت انجام دهد.

arabesque [اسم]
اجرا کردن

حرکت کشیده پا به عقب با حفظ تعادل

Ex:

طراح رقص آرابسک‌ها را در طراحی رقص گنجاند و توالی‌هایی خلق کرد که از نظر بصری خیره‌کننده بودند و تماشاگران را مسحور کردند.

camel spin [اسم]
اجرا کردن

چرخش شتر

Ex: Sarah executed a flawless camel spin during her figure skating routine .

سارا یک camel spin بی‌عیب و نقص در روتین اسکیت نمایشی خود اجرا کرد.

backspin [اسم]
اجرا کردن

چرخش عقب

Ex: Mark 's backspin speed impressed the judges at the competition .

سرعت چرخش معکوس مارک داوران را در مسابقه تحت تأثیر قرار داد.

اجرا کردن

چرخش بیلمن

Ex: The judges awarded high scores for the skater 's elegant Biellmann spin .

داوران امتیازهای بالایی برای چرخش بیلمن ظریف اسکیت باز دادند.

اجرا کردن

چرخش به عقب

Ex: Mark practiced his layback spin to improve his balance and control .

مارک روی layback spin خود کار کرد تا تعادل و کنترل خود را بهبود بخشد.

sit spin [اسم]
اجرا کردن

چرخش نشسته

Ex: Alex 's sit spin demonstrated excellent control and grace on the ice .

سیت اسپین الکس کنترل و زیبایی فوق‌العاده‌ای روی یخ نشان داد.

اجرا کردن

چرخش شاتگان

Ex: Jessica 's shotgun spin entry impressed the judges with its speed .

ورود چرخش شاتگان جسیکا داوران را با سرعتش تحت تأثیر قرار داد.

اجرا کردن

چرخش عمودی

Ex: The synchronized team synchronized their upright spins flawlessly .

تیم هماهنگ، چرخش‌های عمودی خود را بدون نقص انجام داد.

pearl spin [اسم]
اجرا کردن

چرخش مروارید

Ex: She worked tirelessly to improve the height of her pearl spin .

او بی‌وقفه کار کرد تا ارتفاع چرخش مروارید خود را بهبود بخشد.

flying spin [اسم]
اجرا کردن

چرخش پروازی

Ex: His flying spin sequence wowed spectators with its speed and height .

توالی چرخش پروازی او تماشاگران را با سرعت و ارتفاعش شگفت‌زده کرد.

اجرا کردن

چرخش پنکیک

Ex: He struggled to maintain speed during his pancake spin .

او در حفظ سرعت در طول چرخش پنکیک خود تلاش کرد.

اجرا کردن

مارپیچ مرگ

Ex: The pair 's death spiral was the highlight of their performance .

مارپیچ مرگ این زوج، نقطه اوج اجرای آنها بود.

fan spiral [اسم]
اجرا کردن

مارپیچ بادبزنی

Ex: She transitioned seamlessly from a spin into a fan spiral .

او به راحتی از یک چرخش به یک مارپیچ بادبزنی گذار کرد.

اجرا کردن

مارپیچ مرگ به عقب به داخل

Ex: He lifted her effortlessly into the backward inside death spiral , wowing the audience .

او به راحتی او را در مارپیچ مرگ به عقب به داخل بلند کرد و تماشاگران را شگفت زده کرد.

اجرا کردن

مارپیچ شارلوت

Ex: He incorporated a Charlotte spiral into his program 's choreography .

او یک مارپیچ شارلوت را در رقص برنامه‌اش گنجاند.

اجرا کردن

پروانه پرش

Ex: She incorporated a series of butterfly jumps into her program .

او یک سری پرش پروانه‌ای را در برنامه خود گنجاند.

Rippon jump [اسم]
اجرا کردن

پرش ریپون

Ex: Her Rippon jump showcased her flexibility and control .

هر پرش ریپون انعطاف‌پذیری و کنترل او را به نمایش گذاشت.

اجرا کردن

پرش چرخشی

Ex: His program included a combination of both single and double rotational jumps .

برنامه او شامل ترکیبی از پرش‌های چرخشی تکی و دوتایی بود.

carry lift [اسم]
اجرا کردن

بلند کردن در اسکیت نمایشی

Ex: Their coach emphasized proper technique for the carry lift .

مربی آنها بر تکنیک مناسب برای لیفت حمل تأکید کرد.

اجرا کردن

اسکیت آینه‌ای

Ex: The duo impressed the judges with their flawless mirror skating routine .

این دو نفره با اجرای بی‌نقص خود در اسکیت آینه‌ای داوران را تحت تأثیر قرار دادند.

backflip [اسم]
اجرا کردن

پشتک وارو

Ex: She celebrated her win by performing a backflip on the field .

او با انجام یک پشتک وارو در زمین پیروزی خود را جشن گرفت.

اجرا کردن

اسپلیت روسی

Ex:

این زوج اسپلیت‌های روسی خود را به زیبایی در طول روتین جفتی هماهنگ کردند.

death drop [اسم]
اجرا کردن

افتادن مرگ

Ex: Her transition into the death drop was flawless .

انتقال او به death drop بی‌نقص بود.

cantilever [اسم]
اجرا کردن

کانتیلور

Ex: His cantilever extended elegantly across the ice , captivating the audience .

کانتیلور او به زیبایی روی یخ گسترش یافت، تماشاگران را مسحور کرد.

open stroke [اسم]
اجرا کردن

ضربه باز

Ex: Skaters strive for perfect open stroke execution .

اسکیت بازها برای اجرای بی‌نقص ضربه باز تلاش می‌کنند.

اجرا کردن

چرخش براکت

Ex: She needs to improve the extension in her bracket turn .

او نیاز به بهبود گسترش در چرخش براکت خود دارد.

اجرا کردن

اسکیت نمایشی آزاد

Ex: Skaters train tirelessly for the precision required in free skating .

اسکیت بازها بی‌وقفه برای دقت مورد نیاز در اسکیت نمایشی تمرین می‌کنند.

اجرا کردن

چرخش چوکتاو

Ex:

چرخش‌های چاکتا او به راحتی در دنباله قدم‌هایش جریان یافت.

rocker turn [اسم]
اجرا کردن

چرخش راکر

Ex: Mastering the rocker turn is essential for advancing in figure skating .

تسلط بر چرخش راکر برای پیشرفت در اسکیت نمایشی ضروری است.

Ina Bauer [اسم]
اجرا کردن

اینا بائر

Ex:

اسکیتباز جوان در حال کار بر روی تکمیل حرکت اینا باوئر خود برای مسابقات آینده است.

اجرا کردن

پرش حلقه پا

Ex: He practiced his toe loop jump repeatedly until he mastered it .

او بارها و بارها روی پرش تو لوپ خود کار کرد تا اینکه بر آن مسلط شد.

ورزش
اصطلاحات عمومی در ورزش زمین‌ها و مناطق ورزشی موسسات ورزشی ورزشکاران حرفه‌ای
کارکنان و پرسنل مسابقات ورزشی رویدادهای ورزشی دستاوردها و نتایج ورزشی
عنوان‌ها در ورزش انواع ورزش‌ها ورزش‌های تیمی اصطلاحات در ورزش‌های تیمی
موقعیت‌ها در ورزش‌های تیمی نقش بازیکنان در ورزش‌های تیمی بازیکنان تهاجمی در ورزش‌های تیمی بازیکنان دفاعی در ورزش‌های تیمی
Soccer American Football Rugby Basketball
Volleyball Baseball Cricket Lacrosse
Golf Bowling ورزش‌های راکتی Tennis
Athletics Running ورزش های رزمی ورزشکاران رزمی
Boxing تیراندازی با کمان و تیراندازی ورزش های زمستانی Skiing
Hockey ورزش‌های آبی Surfing Scuba Diving
Swimming ورزش‌های اسکیت Figure Skating Climbing
Weightlifting ورزش‌های موتوری Cycling ورزش های هوایی
ورزش‌های اسبی Gymnastics Cue Sports ورزش های دیسک پرنده
Sport Fishing لباس ورزشی توپ ها و دیسک ها چوب‌ها، راکت‌ها و سلاح‌ها
تجهیزات محافظتی تجهیزات زمین و تمرین تخته ها و اسکی تجهیزات ویژه
وسایل نقلیه ابزارها و ماشین‌آلات دستگاه‌ها