سطح اولیه - Kochen und Zutaten

اینجا کلمات برای آشپزی و مواد اولیه مانند پختن، سرخ کردن، آرد و شکر را یاد می‌گیری، که برای زبان‌آموزان سطح A2 آماده شده‌اند.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
سطح اولیه
braten [فعل]
اجرا کردن

کباب کردن

Ex:

او برای شام ماهی سرخ می‌کند.

das Fett [اسم]
اجرا کردن

چربی

Ex:

این محصول چربی کمی دارد.

backen [فعل]
اجرا کردن

پختن (در فر)

Ex:

کیک در فر در حال پخت است.

sauer [صفت]
اجرا کردن

ترش

Ex:

شیر ترش شده است.

süß [صفت]
اجرا کردن

شیرین

Ex:

این شکلات شیرین مزه است.

scharf [صفت]
اجرا کردن

تند (مزه)

Ex:

او دوست دارد غذای تند بخورد.

die Bohne [اسم]
اجرا کردن

لوبیا

Ex:

این لوبیاها تازه از بازار هستند.

die Zitrone [اسم]
اجرا کردن

لیمو

Ex:

لیمو بسیار ترش است.

der Zucker [اسم]
اجرا کردن

شکر

Ex:

شکر نوشیدنی را شیرین می‌کند.

frisch [صفت]
اجرا کردن

تازه

Ex:

سبزی‌ها تازه از بازار هستند.

giftig [صفت]
اجرا کردن

سمی

Ex:

زباله‌های صنعتی اغلب حاوی مواد شیمیایی سمی هستند.

lecker [صفت]
اجرا کردن

لذیذ

Ex:

من پیتزا را خوشمزه می‌یابم.

rühren [فعل]
اجرا کردن

مخلوط کردن

Ex:

هم بزنید مواد را خوب تا زمانی که همه چیز مخلوط شود.

schälen [فعل]
اجرا کردن

پوست کندن

Ex:

من انگشتم را در حال پوست‌کنی هویج بریدم.

würzen [فعل]
اجرا کردن

ادویه‌دار کردن

Ex:

این غذا باید کمی بیشتر ادویه‌دار شود.

اجرا کردن

فر

Ex:

فر من دیگر به درستی کار نمی‌کند.

die Zutat [اسم]
اجرا کردن

مواد اولیه

Ex:

بدون این ماده، غذا طعم خوبی ندارد.

das Mehl [اسم]
اجرا کردن

آرد

Ex:

آرد در انباری قرار دارد.

اجرا کردن

سیر

Ex:

سیر دارای اثرات ضد باکتریایی و تقویت کننده سلامتی است.

die Zwiebel [اسم]
اجرا کردن

پیاز

Ex:

سوپ با پیاز تازه خوشمزه‌تر است.

die Karotte [اسم]
اجرا کردن

هویج

Ex:

سوپ حاوی هویج و سیب‌زمینی است.

اجرا کردن

(گوشت) مرغ

Ex:

مرغ ماده اصلی در این غذای پاستا است.

اجرا کردن

گوشت گاو

Ex:

در رستوران، یک استیک از گوشت گاو سفارش دادم.

der Essig [اسم]
اجرا کردن

سرکه

Ex:

سرکه یک چاشنی مهم در آشپزخانه است.

der Joghurt [اسم]
اجرا کردن

ماست

Ex:

ماست را نیز می‌توان در آشپزی استفاده کرد.