چرند
تلاش بیمزه او برای تحت تأثیر قرار دادن معلم نتیجه معکوس داشت.
Here you will find slang for judgments and critiques, reflecting casual ways people evaluate or comment on others' actions and choices.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
چرند
تلاش بیمزه او برای تحت تأثیر قرار دادن معلم نتیجه معکوس داشت.
کلیشهای
من فیلمهای تعطیلات کلیشهای را دوست دارم؛ آنها قابل پیشبینی اما سرگرمکننده هستند.
معمولی
آن برگر معمولی بود، صادقانه بگویم؛ بهتر از آن خوردهام.
کسل کننده
بسیاری کتاب را بیش از حد خشک در نظر گرفتند، زیرا به شدت بر جزئیات فنی بدون هیچ گونه زیبایی روایی تمرکز داشت.
مشکوک
توضیح او درباره آنچه اتفاق افتاده برای من مشکوک به نظر میرسید.
ضعیف
من برگر را امتحان کردم و مزهاش بیمزه بود.
غیر جذاب
استفاده از آن برنامه قدیمی غیرمدرن در نظر گرفته میشود.
افتضاح بودن
غذا در آن رستوران افتضاح بود؛ من حتی نتوانستم غذایم را تمام کنم.
suspicious, questionable, or likely untrustworthy
توضیح او sus بود، بنابراین باور نکردم.