کار، موفقیت و انگیزه - Motivation & Engagement

Here you will find slang for motivation and engagement, reflecting ways people express drive, enthusiasm, and active participation in tasks or goals.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کار، موفقیت و انگیزه
to lock in [فعل]
اجرا کردن

تمرکز شدید کردن

Ex: After some coffee , I finally locked in and completed the task efficiently .

بعد از مقداری قهوه، در نهایت تمرکز کردم و کار را به طور مؤثر به پایان رساندم.

whack [اسم]
اجرا کردن

یک تلاش

Ex: He got his first whack at leading the team meeting .

او اولین تلاش خود را برای رهبری جلسه تیم به دست آورد.

guts [اسم]
اجرا کردن

شجاعت

Ex: The team had the guts to take on the high-stakes client project .

تیم جرأت داشت که پروژه مشتری پرریسک را بپذیرد.

spine [اسم]
اجرا کردن

شجاعت

Ex: The team lacked spine when the manager made unfair decisions .

تیم فاقد ستون فقرات بود وقتی مدیر تصمیمات ناعادلانه گرفت.

grit [اسم]
اجرا کردن

شجاعت

Ex: The team 's grit ensured they met the tight deadline .

پشتکار تیم تضمین کرد که آنها به مهلت تنگ عمل کنند.

clutch [صفت]
اجرا کردن

عالی تحت فشار

Ex:

او همیشه تحت فشار تعیین‌کننده است.

game [صفت]
اجرا کردن

پایه

Ex:

تیم برای امتحان کردن استراتژی جدید آماده است.

down [صفت]
اجرا کردن

آماده

Ex:

من آماده‌ام که در آن کار به تو کمک کنم.

in [صفت]
اجرا کردن

آماده

Ex:

او آماده است تا با تکلیف سخت مقابله کند.

to jones [فعل]
اجرا کردن

اشتیاق شدید داشتن

Ex:

تیم اشتیاق شدیدی برای رسیدن به اهداف سه‌ماهه خود دارد.

amped [صفت]
اجرا کردن

هیجان‌زده

Ex:

تیم برای رسیدن به اهداف سه‌ماهه هیجان‌زده است.

geeked [صفت]
اجرا کردن

هیجان‌زده

Ex:

تیم برای راه‌اندازی بزرگ محصول geeked بود.

hyped [صفت]
اجرا کردن

هیجان‌زده

Ex:

تیم برای راه‌اندازی محصول فردا بی‌نهایت هیجان‌زده است.

stoked [صفت]
اجرا کردن

هیجان زده

Ex:

تیم پس از سال‌ها کار سخت برای بردن قهرمانی هیجان‌زده بود.

pumped [صفت]
اجرا کردن

هیجان‌زده

Ex:

تیم برای راه‌اندازی محصول جدید هیجان‌زده است.

to crack up [فعل]
اجرا کردن

مسخره کردن

Ex: We were cracking up at him yesterday after class .

دیروز بعد از کلاس داشتیم مسخره‌اش می‌کردیم.

on job [عبارت]
اجرا کردن

focused, attentive, or doing something properly

Ex: