to become overwhelmed by strong emotions
Here you will find slang for stress and panic, highlighting casual expressions people use to describe anxiety, pressure, or overwhelming situations.
مرور
فلشکارتها
املای کلمه
آزمون
to become overwhelmed by strong emotions
عصبی شدن
دستپاچه نشو؛ فقط یک نفس عمیق بکش و ارائه را با آرامش مدیریت کن.
وحشت کردن
او بعد از شنیدن تغییرات غیرمنتظره پروژه شروع به وحشت کردن کرد.
غیر منطقی رفتار کردن
او واکنش شدیدی به بازخورد مشتری نشان داد، حتی با وجود اینکه سازنده بود.
بهم ریختن
ممکن است دیوانه شوم اگر پروژه را به موقع تمام نکنیم.
فروپاشی عصبی
اجازه ندهید یک شکست جزئی باعث فروپاشی شود؛ متمرکز بمانید.
از حرص دست روی صورت گذاشتن
معلم وقتی که دانشآموز سؤالی را پرسید که تازه پاسخ داده شده بود، فیسپالم کرد.
اضطراب یکشنبه
او برای مبارزه با اضطراب یکشنبه قبل از بازگشت به کار قهوه اضافی مینوشد.
راهپیمایی شرم
او پس از ارسال ایمیل اشتباه به مشتری، راهپیمایی شرم را انجام داد.