کتاب 'فیس تو فیس' متوسطه - واحد 11 - 11B

در اینجا واژگان از واحد 11 - 11B در کتاب درسی Face2Face Intermediate را پیدا خواهید کرد، مانند "پرتقاضا"، "تکراری"، "پرزرق و برق"، و غیره.

review-disable

مرور

flashcard-disable

فلش‌کارت‌ها

spelling-disable

املای کلمه

quiz-disable

آزمون

شروع یادگیری
کتاب 'فیس تو فیس' متوسطه
job [اسم]
اجرا کردن

شغل

Ex: My sister has a job at a restaurant as a waitress .

خواهر من در یک رستوران به عنوان پیشخدمت شغل دارد.

demanding [صفت]
اجرا کردن

دشوار

Ex:

تعادل بین تکالیف مدرسه و فعالیت‌های فوق‌برنامه می‌تواند برای دانش‌آموزان سخت باشد و نیاز به مدیریت زمان و سازماندهی دارد.

well-paid [صفت]
اجرا کردن

با درآمد بالا

Ex: After years of experience and dedication , she finally landed a well-paid position as a senior executive in the company .
badly [قید]
اجرا کردن

به‌شدت

Ex: The team played badly and lost by a huge margin .
temporary [اسم]
اجرا کردن

کارمند موقت

Ex:

پس از فصل شلوغ، موقت با کاهش حجم کار اخراج شد.

permanent [صفت]
اجرا کردن

دائمی

Ex: The company offered her a permanent contract after seeing her excellent performance during the probation period .

شرکت پس از دیدن عملکرد عالی او در دوره آزمایشی، یک قرارداد دائمی به او پیشنهاد داد.

full-time [صفت]
اجرا کردن

تمام‌وقت

Ex: He is a full-time student and does n't have a job right now .

او یک دانشجوی تمام وقت است و در حال حاضر شغل ندارد.

part-time [صفت]
اجرا کردن

پاره‌وقت

Ex:

خواهرم یک شغل پاره وقت در کتابفروشی پیدا کرد.

stressful [صفت]
اجرا کردن

پراسترس

Ex: The workload at her new job was incredibly stressful .

بار کاری در شغل جدیدش به طور باورنکردنی استرس‌زا بود.

challenging [صفت]
اجرا کردن

چالش‌برانگیز

Ex:

نوشتن یک مقاله تحقیقی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، نیاز به تحقیق جامع و تحلیل انتقادی دارد.

rewarding [صفت]
اجرا کردن

پرثمر

Ex: Receiving recognition for one 's hard work is rewarding , as it validates one 's efforts .

دریافت قدردانی برای کار سخت رضایتبخش است، زیرا تلاش‌های فرد را تأیید می‌کند.

repetitive [صفت]
اجرا کردن

یکنواخت

Ex: The novel 's plot was repetitive , with each chapter following a similar formula and lacking any real surprises .

طرح رمان تکراری بود، با هر فصل که از فرمولی مشابه پیروی می‌کرد و فاقد هرگونه شگفتی واقعی بود.

lonely [صفت]
اجرا کردن

تنها

Ex: The lonely boy sat quietly in the corner of the playground .

پسر تنها آرام در گوشه زمین بازی نشسته بود.

glamorous [صفت]
اجرا کردن

پرزرق‌وبرق

Ex: The glamorous decor of the hotel lobby exuded an air of opulence and grandeur .

دکور پرزرق و برق لابی هتل، هوایی از تجمل و عظمت را منتشر می‌کرد.

dull [صفت]
اجرا کردن

کسل‌کننده

Ex: The dull response from the audience indicated that they were not interested in the topic .

پاسخ کسل‌کننده از سوی مخاطبان نشان می‌داد که آنها به موضوع علاقه‌ای نداشتند.